از استقبال خوب شما بسيار سپاسگزاريم
خاستگاه واژه کارآفرینی کشور فرانسه است.این واژه از واژه فرانسوی enterprendre که به معنای متعهد شدن است گرفته شده است.در اوایل سده ی شانزدهم میلادی کسانی را که ماموریت نظامی را هدایت می کردند کارآفرین می خواندند. این واژه در ادبیات فارسی ابتدا به معنای کارفرما وسپس کارآفرین ترجمه شد. البته این ترجمه جامع معنای دقیق واژه نیست.
کارآفرینی یک حوزه مطالعاتی چند رشته ای است. محققان کارآفرینی بر این مساله اجماع نظر دارند که نه تنها یک موضوع منحصر به فرد ندارد و تعریف آن روشن نیست، بلکه درمورد شیوه رفتار کارافرینان هم توافقی وجود ندارد.
کارآفرینی پدیده ای چند بعدی است که هریک از اندیشمندان بعدی از آن را مطالعه و برجسته کرده اند. اقتصاد به مطالعه پیامدهای کارافرینی و خلق ارزش(چه)، جامعه شناسی به مطالعه در سطح سازمان و بستر کارافرینی، روانشناسی به مطالعه در سطح فرد و ویژگی های کارافرینان(چرایی) و مدیریت به مطالعه رفتار و فرایند( چگونگی) پرداخته است.
یکی از تعاریف اشتباه ومصطلح که تاکنون برای واژه کارآفرینی ارائه شده است”ایجاد اشتغال” است.این اشتباه معنایی در بین بسیاری از مسئولان ,سیاست گذاران و تخصیص دهندگان منابع نیز جا افتاده است.در حالیکه رسالت کارآفرینی با ایجائد کارواشتغال تفاوت دارد و حوزه وسیع تری را در بر میگیرد.در واقع کارآفرینی دو پیام مهم برای سیاست گذاران و مسئولان دارد واستراتژی های بکار گرفته شده واجرای کارآفرینی “اشتغال”و “رفاه” را ایجاد می کند.
كارآفريني فرآيند يا مفهومي است كه در طي آن فرد كارآفرين با ایدههای نو، خلاق و شناسايي فرصتهای جديد با بسيج منابع، به ايجاد كسب و شرکتهای نو، سازمانهای جديد و نوآور رشد يابنده مبادرت میورزد. اين امر توأم با پذيرش خطرات است ولي اغلب منجر به معرفي محصول يا ارائه خدمات به جامعه میشود. انگیزههای مختلفي در كارآفرين شدن مؤثر میباشد كه از جمله آنها: نياز به موفقيت، نياز به كسب درآمد و ثروت، نياز به داشتن شهرت، و مهمتر از همه نيازمندي به احساس مفيد بودن و استقلال طلبی را میتوان نام برد.
وسپر نویسنده کتاب ( New Venture Strategies ) است.
او تعریف بسیار زیبایی از کارآفرینی دارد. او معتقد است کارآفرینی یعنی ارزشآفرینی!
وسپر معتقد است کسبوکاری که بتواند پنج نفر را مشغول به کار کند و ارزش بالای اقتصادی ایجاد کند نسبت به شرکتی که هزاران نفر را به استخدام خود در آورده باشد ولی نتواند ارزشی ایجاد کند به کارآفرینی بیشتر نزدیک است.
در واقع او تفاوت بسیار زیادی بین کارآفرینی و شغل آفرینی قائل است. از نظر وسپر کارآفرینان افرادي هستند که رقابت را افزایش می دهند، به دنبال فرصتهاي مناسبی هستند تا در محیط بازار نیازهای برآورده نشده را برآورده کنند، عقاید جدیدی را خلق و اجرا نمایند.
وقتی میگویم کارآفرینی، اینگونه تصور میشود که هرکسی یک کارخانهای راه بیندازد و چند نفر را شاغل کند، به آن کارآفرینی میگویند. بهعلاوه واژه کار نیز در زبان فارسی حدود ١٠ معنی دارد. وقتی میگویم کارآفرینی، منظور «شغل»آفرینی هم نیست؛ چه برسد به «کار»آفرینی! بنابراین در گام اول با هدف اینکه مفهوم کارآفرینی درست به ما منتقل شود، باید دنبال یک واژه جدید بگردیم!
بنابراین خیلی ساده دو تعبیر را میتوانیم برای تعریف کارآفرینی به کار ببریم: کسی که در حرفه خودش مرز جدیدی خلق میکند و کسی که استانداردهای موجود را در حرفه خودش ارتقا میدهد.