از استقبال خوب شما بسیار سپاسگزاریم

زمان مطالعه: 5 دقیقه
6 آبان 1400

بهره وری در همه شئونات، کار و زندگی فردی و اجتماعی میتواند دخیل باشـد و حتی آن را یـک شـاخص تعیـین کننـده درآمد سرانه هرکشور به حساب می آورند. ازطرفی می دانیم که نیروی انسانی به عنوان مهمترین سرمایه های هر کسب و کاری به حساب می آید، به همین منظور استفاده موثرو بهینه یا به عبارت بهتر بهره وری موثر از این سرمایه یکی از اهداف و برنامه های اصلی مدیران در هر کسب و کاری می باشد. 

شروع استفاده از کلمه بهره وری در فرهنگ اقتصادی مربوط به دو قـرن قبـل اسـت. در بسیاری از نقاط جهان، به ویژه در کشورهای صنعتی بهـره وری بـه عنـوان یـک طـرز فکـر و فرهنگ تلقی میشود. به تعبیری، تفکر پیشبرد و بهبود آنچه که وجود دارد. بهره وری بـرای اولین بار در سال 1766 میلادی توسط کوئیزنی مطرح شد و در سـال 1883 آقـای لیتـر، بهره وری را قدرت و توانایی تولید کردن بیان کرد. در سال 1900 ارلی بهـره وری را ارتبـاط بازده وسایل به کار رفته برای تولید این بازده تعریف نمود. (دانشنامه آزاد ویکی پدیا ).

چند تعریف مختلف از بهره وری:

برای شناخت بهتر و جامع مفهوم بهره‌وری تعاریف متعددی از آن ارائه می‌شود:

فرهنگ آکسفورد بهره‌وری را نسبت کالاهای تولید شده به منابع مصرف شده، تعریف می‌نماید.

بسیاری از فرهنگ‌های تخصصی سازمان و مدیریت بهره‌وری را به صورت«نسبت ستاده‌ها به داده‌ها تعریف نموده‌اند.»

استیفن پی.رابینز بهره‌وری را مجموعه‌ای از کارایی و اثربخشی می‌داند. بنابراین برای رسیدن به بهره‌وری باید بطور کارا و موثر عمل کرد. اگر سازمان بتواند به اهدافی که در مورد میزان دستیابی به رضایت ارباب رجوعان است دست یابد، سازمانی اثربخش است. اما اگر سازمان با کاهش تعداد کارکنان خود به همین هدف(رضایت ارباب رجوعان) دست یابد، کارایی بالاتری از قبل خواهد داشت. همان طور که در مثال بالا شاهد هستیم بهره‌وری تلفیقی از اثربخشی و کارابودن است.

بهره‌وری در اقتصاد عبارت است: استفاده موثر و کاراتر از منابع اقتصادی در فرایند تولید بطوریکه اقتصاد یک جامعه به حداکثر قابلیت های بالقوه خود دست یابد.

تعریف مرکز بهره‌وری ژاپن« بهره‌وری عبارت است از به حداکثر رساندن استفاده از منابع، نیروی انسانی، تسهیلات و …  به طریق علمی و کاهش هزینه‌های تولید(هزینه‌های ارائه خدمات)، گسترش بازارها، افزایش اشتغال، کوشش برای افزایش دستمزدهای واقعی و بهبود معیارهای زندگی، آنگونه که به سود کارگر، مدیریت و عموم مصرف کنندگان(ارباب رجوعان سازمان های اداری) باشد»

تعریف آژانس بهره‌وری اروپا؛ «بهره‌وری درجه(میزان) استفاده موثر از هریک از عوامل تولید است»

تعریف سازمان بهره‌وری ملی ایران؛ «بهره‌وری، یک فرهنگ، یک نگرش عقلائی به کار و زندگی است که هدف آن هوشمندانه‌ترکردن فعالیت‌ها برای دستیابی به زندگی بهتر و متعالی‌تر است».

فرهنگ ایرانی-اسلامی و بهره وری:

با دقت در مفهوم بهره وری متوجه میشویم که جوهره این مفهوم نه تنها بـا عقایـد رایـج در جامعه کنونی ما تعارض ندارد بلکه به صورت های گوناگون در عقاید دینی و فرهنگی مـا مورد تاکید قرار گرفته است. مفاهیمی نظیر قناعت، عدم اسراف، استفاده مناسب از عمر، تاکیـد بـر ارزش کـار و حرکـت دائمی به سمت کمال و نکوهیده بودن توقف، سکون و عدم رشد و ارتقاء، همگی نشان دهنده وجود زمینه های مناسب فطری در فرهنگ ماست. از سوی دیگر جامعه ما ویژگی هایی دارد که چنانچه به آن ها توجه کافی صورت پذیرد، می تواند باعث پیشرفت قابل توجهی در بهبود بهره وری شود. برای مثال هوش و استعداد افراد جامعه ما که تاریخ گذشته و وجود محققـین و اساتید برجسته ایرانی در مراکز مهم علمی سراسر جهان خود مؤید آن است، عامل مثبـت و مهمی است که اگر با درنظر گرفتن آن راه هایی جهت ارتقاء بهره وری تدوین و بکـارگیری شود، اثر بسیار مطلوبی را برجای خواهد گذاشت.

عوامل موثر بر بهبود بهره وری نیروی انسانی:

ارتباط: برنامه بهبود بهره وری، نیازمند حمایتی است که در ارتباط صادقانه و تمام و کمال و همراه با اطمینان بین شما و نیروی انسانی، بین شما و مدیرتان و بین شما و مشتریانتان وجود دارد. عوامل زیر می توانند باعث بهبود ارتباطات شوند:

  • با نیروی انسانی روراست بودن و پاسخگویی به ابهامات قبل از پخش شایعه؛
  • ارائه بازخورمثبت و سازنده به واحد خود هنگامی که برنامه در حال اجراء می باشد؛
  • به روزرسانی اطلاعات نیروی انسانی؛
  • پذیرا بودن نظرات و دادن فرصت ابراز نظر به نیروی انسانی.

تعهد: برای موفقیت در یك برنامه بهبود بهره وری، شما همچنین به تعهد شخصی و قلبی افراد درگیر در برنامه خود نیازمند هستید. عوامل موثر بر افزایش تعهد عبارتند از:

  • داشتن باور قلبی به اجرای برنامه و آزمودن حسن تعهد خود؛
  • سنجیدن میزان حیاتی بودن این برنامه جهت رسیدن به موفقیت در سازمان و نیروی انسانی؛
  • تفویض اختیار ماهرانه و تقسیم وظایف هوشمندانه به نیروی انسانی.

تداوم: بهبود بهره وری یك اتفاق نیست بلکه مستلزم داشتن راه و روش خاصی است. بسیاری از سازمان ها مشاورانی از خارج از کشور استخدام میکنند، برنامه های کامپیوتری آماده و گران بها خریداری می نمایند تا بتوانند به صورت مستمر و متداوم از روش بهبود بهره وری نهایت استفاده را ببرند.

تجربه: هرگاه تجربیات ازنسل قدیم به نسل جدید به شکلی کامل تر و دقیق تر انتقال یابد، بهره وری نیروی انسانی بالاتر می رود و انتقال تجربه نظام مند می شود.
درآمد: یکی از انگیزه های بسیار قوی جهت افزایش بهره وری، پرداخت به نیروی انسانی براساس توانایی های اوست .به عبارت دیگر اگر پرداخت به هر فرد براساس میزان تلاش او باشد، فرد انگیزه بیشتری در جهت افزایش بهره وری خواهد داشت.
سطح تحصیلات: مطالعه ها نشان می دهد سطح تحصیلات رابطه مستقیمی با میزان بهره وری نیروی انسانی دارد. یعنی هرچه تحصیلات بالاتر باشد ، بهره وری نیروی انسانی افزایش خواهد یافت.
سن: سن فرد بر بهره وری یك اثر دو گانه دارد، به این معنا که ازیك طرف هرچه سن بالاتر باشد به علت کاهش توانایی جسمی، بهره وری فرد کاهش می یابد.از طرف دیگر هرچه سن بالاتر رود تجربه فرد نیز افزایش می یابد. پس بهره وری فرد افزایش می یابد. بنابراین درمورد رابطه سن و بهره وری بسته به اینکه کدام عامل برتری پیدا کند بهره وری نیروی انسانی با افزایش سن می تواند کاهش یا افزایش یابد.
آموزش: آموزش های داده شده به نیروی انسانی در صورتی که در عمل به کار گرفته شود می تواند سطح بهره وری را افزایش دهد، درغیر این صورت افزایش بهره وری از طریق آموزش محقق نمی شود(طالب زاده،عادل،1395).

 موانع بهبود بهره وری:

  • نداشتن اعتقاد و باور ملی به نتایج وفواید بهبود بهره وری؛
  • ناآگاهی عمومی نسبت به مفاهیم وجایگاه بهره وری، میزان اهمیت آن ونقش ووظایف افراد در این راستا؛
  • بی توجهی به فکرهای خلاق ومبتکر؛
  • مقاومت افراد در مقابل تغییرات وعدم تمایل به ترک برخی عادات؛
  • غرق شدن در روش‌ها و تکنیک ها و تغییر باورهای فکری؛
  • بلند پروازی وبی توجهی به مسائل به ظاهر کوچک وراه حل های خرد؛
  • مشخص ننمودن متولی کار؛
  • ناهماهنگی ونبود هدایت ونظارت مناسب؛
  • ضعف تعهد اجرایی؛
  • عجله در حصول نتیجه؛
  • دخالت های بی جای برخی کارشناسان در سایر حوزه‌های کاری واظهار نظرهای غیر کارشناسانه؛
  • عدم وجود کارشناسان خبره و یا عدم انگیزش آن ها در ارزیابی سیستم و تجزیه و تحلیل و اندازه گیری بهره وری؛
  • برخورد مقطعی با موضوع بهره وری وناپیوستگی روند بهره وری.