از استقبال خوب شما بسیار سپاسگزاریم

زمان مطالعه: 5 دقیقه
11 شهریور 1400
مطالب این مقاله از جزوه آقای مصطفی جهانگیرمی باشد:

مدریت درعصر باستان:

دانش عملی مديريت در ملل باستانی مانند مصر، چین، ايران، روم و يونان وجود داشت. با وجود سیستم منظمی از اعمال سازمان يافته و با مديريتی دقیق:
• امكان ادارۀ امپراطوري های عظیم در اين سرزمین ها
• اجرای سیستم های آبیاری و کشاورزی منظم برای آبادانی سرزمین های آن ها
• تدارك و آماده سازی ارتش های عظیم و توفیق آنها در جنگ های طولانی و بزرگ
• ساختن آثار معماری بسیار عظیم و دقیق و زيبا
• پیاده کردن شیوه های دقیق برای تجارت بین ملل

در قرون وسطی با رشد نظام های فئودالی سازمان های غیر متمرکز حكومتی به وجود آمد؛ اما فقط در قلمرو کلیسا شالودۀ سازمان های بزرگ، منظم و کاملی پايه ريزی شد. بعد از اين دوره تاريخ مديريت به ادارۀ ارتش های بزرگ بستگی پیدا می کند.

مدیریت در عصر انقلاب صنعتی:

يكی از ثمرات انقلاب صنعتی استفاده از ماشین به جای نیروی کارگر بود که باعث شد جوامع صنعتی به دلیل تولید انبوه به دنبال بازارهای جديد مصرف باشند. به سبب تشكیل سازمان های بزرگ و نیاز به سرمايه های کلان، سازمان ها مالكان متعدد بیابند. مديريت از مالكیت منفك و در نتیجه برای دستیابی سازمان ها به بازدهی و کارآيی بیشتر، بحث تخصص مديريت و ضرورت تفكر علمی در مديريت مطرح شود.

نظریه های کلاسیک مدیریت:

قديمی ترين نظريۀ مديريت دورۀ زمانی (1900-1950) تقسیم به سه شاخه اصلی:
• مديريت علمی – آمريكا
• مديريت اداری – فرانسه
• مديريت بوروکراتیك – آلمان

نظریۀ مدیریت علمی:

هدف نظريه: تعريف جنبه های مختلف رابطۀ میان ماشین – کارگر به جای تأکید بر روشهای سنتی کار، مجموعه ای از مشاغل کارگری را تحلیل و از نظر زمانی اندازه گیری و ابزارهای کار را نیز مطالعه کردند. انگیزه های کارکنان و نوع سرپرستی آن ها را مورد توجه قرار دادند تا بتوانند برای اجرای هر کار <<يك بهترين روش>> تعیین کنند.

مطالعات زمان و حرکت:
حرکات فیزيكی کارگر در حال انجام کار بررسی و اندازه گیری می شود. سپس نتیجۀ اين بررسی را تحلیل و حرکات زايدی را که موجب کاهش تولید و افزايش هزينه و زمان می شود حذف می کنند.
سرپرستی تخصصی:
اعتقاد بر اين است که يك سرپرست نمی تواند بر تمام مراحل کار کسانی که سرپرستی آنها را عهده دار است تسلط و نظارت داشته باشد. بنابراين حوزۀ خاص تخصص هر سرپرست حوزۀ اختیار او محسوب می شود.

انگیزه های فردی:
در اين نظريه عقیده بر اين است که پول انگیزه ايجاد می کند. فرض می شود که کارگران افرادی منطقی هستند، دستورهای مدير را اجرا می کنند، به انگیزه های مالی پاسخ می دهند و در نتیجه پول بیشتری به دست می آوردند.
اصول مديريت علمی:

عملكرد غیرواقعی و سرعت کم کارگران را می توان با نگرشی نظام مند به مديريت برمبنای هدايت صحیح سرپرستان و ايجاد انگیزه های پولی برای کارگران اصلاح کرد؛

  1. ايجاد علم واحدی برای اجرای هر جزء از کار که جايگزين روش غیر علمی متداول شود.
  2. گزينش کارکنان و آموزش و تربیت آنان برای اجرای بهتر وظايف خود.
  3. همكاری صمیمانۀ مديريت با کارکنان تا اطمینان حاصل شود که تمام کارهايی که اجرا می شود بر اساس اصول علمی تعیین شده است.
  4. تقسیم تقريباً مساوی کار و مسئولیت بین مديريت و کارکنان به طوری که وظیفۀ طرح ريزی به عهدۀ مديريت باشد و پیروی از روش ها و استانداردهای
    تعیین شده وظیفۀ کارگران محسوب شود.

نظریه مدیریت اداری:

فعالیتهای سازمانهای تجاری به شش دسته تقسیم شده است:

  1. فعالیت های فنی (تولید)
  2. فعالیتهای بازرگانی (خريد، فروش، مبادله)
  3. فعالیتهای مالی(بررسی های لازم برای سرمايه گذاری، استفادۀ مطلوب از سرمايه)
  4. فعالیتهای امنیتی (حفظ اموال و افراد)
  5. فعالیتهای حسابداری (تدارك اطلاعات آماری)
  6. فعالیتهای مديريتی(برنامه ريزی، سازماندهی، هدايت، هماهنگی و کنترل).

قبل از طرح اين نظريه عقیده بر اين بود که مديران مادرزاد مديرهستند و نیازی به تربیت خاص برای مدير شدن ندارند. ولی نظريه پرداز اين نظريه تأکید داشت که مديريت نیز مهارتی مانند همۀ مهارت هاست و می توان با توجه به اصول مديريت آن را به ديگران آموزش داد.

اصول:

  1. تقسیم کار (تخصص گرايی): موجب می شود که هر فرد در زمینۀ کار خود مهارت نسبتاً زيادی کسب کند و در نتیجه میزان تولید افزايش يابد.
  2. اختیار: حق دستور دادن و به اجرا درآوردن آن را به کمك پاداش يا تنبیه اختیار می گويند.
  3. انضباط: اعضای سازمان بايد به قوانین و مقررات سازمان احترام بگذارند و از مقام باالتر خود در محدودۀ مقررات اطاعت کنند.
  4. وحدت فرماندهی: هر عضو سازمان فقط بايد از يك مقام بالاتر دستور بگیرد و در برابر او مسئول باشد.
  5. وحدت جهت: هر بخش از فعالیت های سازمانی که هدف واحدی دارد بايد فقط تحت يك برنامه و به وسیلۀ يك مدير هدايت شود.
  6. اولويت منافع عمومی بر منافع فردی: هدف های سازمانی بر هدفهای فردی ارجحیت دارد.
  7. جبران خدمات کارکنان: پرداخت حقوق مناسب به کارکنان و مديران
  8. تمرکز: عدم مشارکت زيردستان در امر تصمیم گیری را تمرکز و افزايش نقش آنان در تصمیم گیری را عدم تمرکز می نامند.
  9. سلسله مراتب: خط فرمان يا مسیر دستور، در هر سازمان، به ترتیب رتبه و مقام از بالاترين سطح مديريت به پايین ترين سطح عملیاتی ادامه می يابد.
  10. نظم: مواد و نیروی انسانی بايد در جای مناسب خود در سازمان قرارگیرند و در زمان مناسب از آنها استفاده شود.
  11. انصاف: رفتار مديران با زيردستان بايد توأم با عدالت و انصاف باشد تا زيردستان وظايف خود را با تعهد و وظیفه شناسی انجام دهند.
  12. ثبات شغلی و استخدامی: تشويق کارکنان، به خدمت درازمدت
  13. ابتكار: به زيردستان بايد فرصت داده شود که در اجرای وظايف خود تفكر و نوآوری داشته باشند و ابتكار عمل به خرج دهند.
  14. روحیۀ کار گروهی: ايجاد روحیه برای کار گروهی.

نظریه مدیریت بوروکراتیک:

مفهوم بوروکراسی:

بوروکراسی به معنی تشريفات زايد از قبیل افراط در نامه نگاری و اجرای مقررات است که موجب عدم کارآيی می شود. بوروکراسی شكلی از سازمان با ويژگی های خاص مانند سلسله مراتب، اختیار، مقررات و جز آن است.

مشخصات مدیریت بوروکراتیک:

  1. قوانین و مقررات: خطوط راهنمای اصلی برای تعريف و کنترل رفتارهمۀ کارکنان هنگام اجرای وظايف است.
  2. غیرشخصی بودن: اتكا بر قوانین و مقررات، سازمان را به سوی غیرشخصی بودن هدايت می کند.
  3. تقسیم کار: مديران و کارکنان وظايفی را انجام می دهند که متناسب با ويژگی ها و تخصص آنان تعیین شده است.
  4. ساختار سلسله مراتبی: طبقه بندی مشاغل به طور عمودی در سازمان
  5. تعهد برای کار مادام العمر: به استخدام به عنوان تعهدی برای شغل مادام العمر نگريسته می شود.
  6. ساختار اختیار: يعنی حق اتخاذ تصمیماتی با اهمیت مختلف در سطوح سازمان گوناگون
  7. منطقی بودن (عقلانیت): استفاده از کاراترين وسیله برای نیل به اهداف سازمانی.

درمقاله بررسی چند تئوری مدیریتی، می توانید تئوری های زیر را نیز مطالعه نمایید:

  • مطالعات هاثورن
  • تئوری X، تئوری Y
  • تئوري رشد نیافتگی-رشد یافتگی
  •  تئوري انگیزش-بهداشت