از استقبال خوب شما بسیارسپاسگزاریم

زمان مطالعه: 5 دقیقه
20 آبان 1400

مقوله کارآفرینی به سرعت درحال گسترش است و کارآفرینی زنان نیز از این قاعده مستثنی نیست. فعالیت های اقتصادی زنان در جهان  جهت گیری آنان به سمت فعالیت های کارآفرینانه به دلایل متعددی از جمله بیکاری، استقلال، کسب درآمد، پایین بودن دستمزدها و عدم رضایت از شغل قبلی است و عوامل مختلفی می تواند در تسهیل یا تضعیف این فعالیت ها موثر باشد. بررسی این عوامل می تواند در توسعه فعالیت کارافرینانه زنان نقش مهمی ایفا کند. 

توسعه کارآفرینی در کشور ضمن فراهم آوردن زمینه رشد و توسعه پایدار، مسـائل و مشـکلات  جاری از جمله فقر، نابسامانی اجتماعی و فرهنگی، بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی و معضل  انبوه سایر بیکاران را مرتفع خواهد کرد. درواقع، کارآفرینی که به مفهوم کشف و بهره بـرداری از فرصت ها به منظور ارزش آفرینی در حوزه های مختلف اقتصـادی، اجتمـاعی و فرهنگی جامعـه است، پایه و اساس توسعه همه جانبه محسوب میشود. 

زنان حدود نیمی از جمعیت هر جامعه را تشکیل مـی دهنـد و جـزء بـزرگ تـرین ذخـایری هستند که هنوز از وجودشان استفاده بهینه به عمل نیامده است. در عصر حاضـر، فـراهم کـردن زمینه های تازه برای مشارکت بیشتر زنان و بهره گیری جدی تر از قدرت تفکر، ابـداع و خلاقیت آنان باید در سرفصل سرمایه های مدیریت نوین قـرار گیـرد. امـروزه بخـش درخـور توجهی از نیروی کار جامعه را زنـان تـأمین مـی کنند و و عملکـرد کارآفرینانـه آنـان در توسـعه اقتصادی جامعه بسیار درخور توجه است. کارآفرینی زنان و توانمندسازی آنان به منزله مهمترین ابزار برای ریشه کنی فقر و بیکاری مورد توجه قرار گرفته است.

در کشورهاي در حال توسعه، زنان به دلایل گوناگونی چون بیکاري وکاهش دستمزدها و نارضایتی از شغل پیشین وارد کارآفرینی میشوند. با توجه به آمارهاي رسمی، سهم اشتغال زنان فقط 10 درصد است و میزان بیکاري در میان زنان به خصوص نیروي تحصیل کرده افزایش بسیاري داشته است. در اواخر دهه 1970 در بسیاري از کشورهاي پیشرفته به علت تغییر در ارزش ها و گرایش هاي جامعه و تغییرات جمعیت شناختی، موجی از کسب و کارهاي کوچک و افراد خوداشتغال به وجود آمد (ممیز و همکاران، 1392). با توجه به توسعه سهم زنان در اقتصاد ملی و مقابله با بحران بیکاري آن ها ، ضروري است شرایط لازم براي توسعه و کارآفرینی زنان فراهم شود تا آنان با ایجاد کسب و کار و فرصت هاي شغلی براي خود و دیگران بتوانند معضل کنونی جامعه را پایان بخشند (سنگولاکی و الگاوادی، 2016).

زنان کارآفرین سهمی درخور توجـه در رشـد اقتصادی و توسعه ملی و جهانی دارند. آنـان در سراسـر جهـان پراکنـده شـده انـد و تعدادشـان روزبه روز در حال افزایش است، زیرا از یک سو کارآفرینی عملی است که زنان میتواننـد توسـط آن توانایی هایشان را کشف کنند و قادر شوند به موقعیتی دست یابند که ریسک را تجربه کرده، تصمیم گرفته و مدیریت کنند و از سوی دیگر، زنان تحصیلکرده دیگر تمایل ندارند که خود را در چهاردیواری خانه محدود کنند.

توسعه را در معنای افزایش کارایی و کارآمدی و آنگاه، گسترش رفاه و امنیت در سطوح مختلف اجتماعی و سیاسی و فرهنگی می دانند. مفهوم دولت رفاه که در طی چند دهه اخیر پدید آمده، بر اساس همین تعریف شکل گرفته است. در واقع هدف دولت رفاه آن است که توسعه را در همه وجوه اجتماعی و با اتکا به واقعیت های هر جامعه برای همه افراد جدا از نژاد، جنس و قومیتی به ارمغان آورد. از جمله بحث های رایج در توسعه پذیری، چگونگی تعمیم آن فارغ از جنسیت است. نظریه های توسعه بر اساس دو معیار سنجیده می شوند: ابتدا، واقعیت گرایی این نظریه ها و دوم، متناسب بودن آن ها با شرایط کشوری مثل ما. این نظریه ها تا چه اندازه تفاوت های جنسیتی و واقعیت های موجود را مد نظر قرارمی دهند و تا چه اندازه ای موضوعات مطرح شده در آن ها با مسائل مهمی که زنان کشور ما با آن روبه روهستند همخوانی دارد. عده ای از متخصصان توسعه بر این باورند که نظریه های توسعه از خرد و کلان آن، نمی توانند نسبت به مسأله جنسیت حساس باشند ولی این عقیده غلط است، وقتی نیمی از جمعیت و نیروی کار کشورهای در حال توسعه را زنان تشکیل می دهند، قطعا نمی توان نقش آن ها را در صحنه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نادیده گرفت و اگر نظریه های توسعه قرار است در جهت تعالی انسان ها راه گشا باشند، پیشنهادات و توجیهاتی ارائه دهند که نیمی از انسان ها را شامل نشوند. 

سياست ها و اقداماتي كه دولت ميتواند درحمايت ازكارآفريني زنان انجام دهد،عبارت اند از:
1) تقويت امكانات وتسهيلات آموزشي
ايجاد فرصت براي زنان جهت حضور درسطح آموزش عالي که اين امرامكان حضور آن ها را در عرصه هاي اجتماعی و اقتصادی را بيشتركرده و در نتيجه حضور آنان در جامعه را مشروعيت مي بخشد. برنامه ريزی جهت اجرای برنامه های آموزشی كارآفرينی باعث آماده سازی زنان كارآفرين در ايجاد كسب وكارهای جديد می شود. اكثر زنان كارآفرين نيازمند ارتقاء مهارت هاي مديريتی و فنی خود هستند که با آموزش صحیح می توان این مهارت ها را در زنان افزایش داد.
2) ايجاد شبكه اطلاع رساني
زنان كارآفرين در سطح جهان معتقدند كه ابتدايی ترين نياز آن ها براي شتاب بخشيدن به رشد شركت هاي خود دسترسي به انواع اطلاعات بازار است. اگر چه هزينه هاي شروع فعاليت (از قبيل تهيه برق و يك خط تلفن و…) قابل توجه است و ليكن اطلاعات قابل دستيابی ازطريق اينترنت بسيار بيشترازهزينه های آن است.
3) ايجاد فرصت هاي كسب وكار:

مبتنی بر دانايی براي زنان كارآفرين با توجه به محدوديت های خانوادگی زنان كارآفرين و نياز به حضور آنان در خانواده، ايجاد زمينه هايی كه بتوانند در خانه به كسب وكار مستقلی بپردازند مفيد مي باشد. اكنون بسياری از حرفه ها از حالت يدی خارج شده و ماهيتی مبتنی بر دانايی پيداكرده است. براي مثال، ايجاد فرصت های كسب وكار از راه دور ميتواند نيروی بسياری ازكارآفرينان را به خود اختصاص دهد.