از استقبال خوب شما بسیار سپاسگزاریم

زمان مطالعه: 5 دقیقه
2 مهر 1400

بزرگ ترین اشتباه یک کسب و کار این است که فکر کند با فروش یک محصول یا ارائه خدمت به مشتری، کار او تمام شده و دیگر وظیفه ای در قبال مشتری ندارد. این کسب و کار به زودی با شکست مواجه می شود؛ چراکه دنیای امروز دنیای ارتباط و تعامل با مشتریان است و آن هایی که این قدرت را ندارند و یا در برابر این تغییرات مقاومت می کنند به زودی از بازار حذف می شوند. در دنیای امروز که می توان با کوچکترین مواردی مثل ارسال پیام تبریک تولد به مشتریان خاص، ارائه تخفیفات دوره ای به آن ها و … یک پل ارتباطی با مشتریان ایجاد کرد، نباید با سهل انگاری از ایجاد این پل جلوگیری کرد.

Flywheel یک روند چرخشی است که مشتری در وسط این چرخه قرار دارد و از روش بازاریابی درون‌گرا استفاده می‌نماید. این مدل این اجازه را به مشتریان شما می‌دهد تا ارزشی را که تجربه نموده‌اند، را به داوطلبان ارائه دهند. به جای این‌که تیم فروش در رابطه با خدمات و محصولات توضیحات لازم را دهد، این شخص سوم است که تجربه کاربر واقعی را برحسب توضیح ارزش، ارائه می‌دهد.

Flywheel توانایی کاهش هزینه‌ها را به شما می‌دهد، تا در این صورت روی مشتریان خود تمرکز کنید و مشتریان مناسب‌تری را پیدا نمایید.

الیاس المو سویس در سال 1898 یک مدل به نام AIDA را برای کسب‌وکارها معرفی کرد که در آن، مراحل خرید مشتری از زمان آشنایی تا خرید را تشریح می‌کرد. AIDA مخفف چهار کلمه است که چهار مرحله قیف بازاریابی را نشان می‌ ‌دهند:

● آگاهی (Awareness): آگاه شدن مخاطب از وجود محصول یا خدمات شما
● علاقه (Interest): نشان دادن علاقه برای ارتباط بیشتر با شما
● تمایل (Desire): مشتاق شدن برای ارزیابی برند و محصولات
● اقدام (Action): قدم برداشتن برای خرید محصول یا استفاده از خدمات

بعد از مدل آیدا، مدل های دیگری هم مثل پاپیون و شیپور ایجاد شدند که همگی همچنان یک سرورودی و یک سر خروجی داشتند. درصورتیکه ما مدلی نیاز داریم که یک چرخش داشته باشد؛ یعنی مسیر ورود، تعامل، خرید، وفاداری و باز خرید، در آن تکرار شود.

سال‌ها پیش مردم بیشتر در موقعیت‌های مکالمات حضوری قرار می‌گرفتند. به همین جهت فرستادن بازاریابان حضوری برای آن‌ها کاری بود که در نهایت به جذب آن‌ها منجر می‌شد. مردم با صحبت کردن از محصول و خدمتی مطلع می‌شدند و این کاری بود که قیف‌ها به خوبی از پسش برمی‌آمدند، یعنی جذب یک مشتری و رفتن به سراغ مشتری بعدی!  امروزه مکالمات و گفت‌و‌گوهای مردم در سایه شبکه‌های اینترنتی صورت می‌گیرد. همچنین کسب اطلاعات درباره محصول یا خدمتی که آن‌ها به دنبالش هستند نیز از طریق سایت‌های معرفی و فروش و به طور کلی موتورهای جست و جو صورت می‌گیرد. بنابراین کسب و کارها می‌بایست به این بسترهای برقراری ارتباط برای مردم، به چشم یک فرصت نگاه کنند و کاری کنند که تبلیغ و تفسیر محصولات و خدماتشان از طریق این بستر و به عبارتی به صورت دهان به دهان و سینه به سینه توسط افراد در شبکه‌های مجازی و یا سایت‌ها و موتورهای جست و جو شکل گیرد.

مدل بازاریابی فلایویل به معنای واقعی کلمه حول مشتری می چرخد و با اقدامات بازاریابی، فروش و خدمات دائماً در حال حرکت است. در این مدل همانطور که از نامش پیداست درواقع یک الگو از چرخ دنده گرفته شده است، همانطور که یک چرخ دنده برای حرکت به عوامل مختلفی نیاز دارد و اصطکاک آن باید به حداقل برسد، در یک کسب و کار نیز حرکت تمام عوامل باید حول محور مشتری بچرخد. در کسب و کار نیز باید تمام عواملی که باعث اصطکاک ( از دست دادن مشتری) می شوند را از بین برد. در واقع در قیف فروش مشتری عامل دوم است و توجه بر جذب مشتری بیشتر است اما در فلایویل یا به اصطلاح چرخ و فلک، توجه بیشتر به جلب رضایت مشتری است. این مدل:

  •  مشتری را در مرکز قرار می دهد.
  • با محتوای جذاب مشتری را جذب می کند. تیم بازاریابی مسئول ایجاد محتواهایی است که مشتریان را به سمت محصول و برند جذب می کند.
  • با تعامل این رابطه با مشتری را پرورش می دهد. تیم فروش مشتریان را جذب کرده و آنها را تشویق به خرید محصول می کند.
  • و درنهایت یک تجربه لذت و رضایت برای آن ها ایجاد می کند. با پشتیبانی و خدمات به مشتریان و اطمینان از تجربه خوب مشتری، آن ها را خوشحال می کند.