از استقبال خوب شما بسیار سپاسگزاریم

زمان مطالعه: 5 دقیقه
27 خرداد 1400

رهبری یک سازمان برای انطباق با تغییرات و به منظور بقا و رشد در محیط های جدید، ویژگی های خاصی را می طلبد که عموماً مدیران برای پاسخ به آنها با مشکلات بسیاری مواجه می شوند. یکی از مهم ترین خصیصه ها که می تواند به رهبران و مدیران در پاسخ به این تغییرات کمک کند، هوش هیجانی است. هوش هیجانی موضوعی است که سعی در تشریح و تفسیر جایگاه هیجانات و احساسات در توانمندی های انسانی دارد. مدیران برخوردار از هوش هیجانی، رهبران مؤثری هستند که اهداف را با حداکثر بهره وری ، رضایتمندی و تعهد کارکنان محقق می سازند. 

بررسیها نشان داده است که در آینده مدیرانی موفق خواهند بود که بتوانند به طور اثربخش ونتیجه بخش با منابع انسانی خودارتباط برقرارکنند.دراین زمینه هوش عاطفی یا همان هوش هیجانی یکی ازمولفه هایی است که می تواند به میزان زیادی درروابط مدیران با اعضای سازمان نقش مهمی ایفا کند وبه گفته گلمن شرط حتمی واجتناب ناپذیر درسازمان به حساب می آید.اخیرا برخی ازدانشمندان نیز دریافته‌اند که هوش هیجانی بااهمیت تراز هوش شناختی (IQ) برای یک مدیر ورهبر است.

مقایسه هوش هیجانی و هوش شناختی:

هوش شناختی قابل یادگیری نیست درحالیکه هوش هیجانی آموختنی است.

هوش شناختی حدود 15 سالگی ثابت می شود ولی هوش هیجانی در طول زندگی قابل رشد است.

هوش شناختی می تواند حدود 20 درصد در موفقیت نقش داشته باشد، درحالیکه هوش هیجانی تا 80 درصد موفقیت ها نقش دارد.

هوش هیجانی و مدیران:

مدیرانی که مسئولیت های بالای سازمانی دارند، چنانچه از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشند، نه تنها قادر خواهند بود انسجام فردی خود را حفظ کنند بلکه به انسجام و بهره وری بیشتر سیستم های اجتماعی مانند سازمان شغلی و مدیریت بهتر زندگی خود کمک می کنند.

اشاره به پژوهش ها در مورد مدیریت و هوش هیجانی در کسب و کارها:

گلمن در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که مدیری که از هوش هیجانی بالایی برخوردار نباشد، فضای سازمان را از فضای خلاقانه و نوآوری دور کرده و به فضایی خشک و رسمی تبدیل خواهد کرد.

مک بر در آزمایشی که بیش از 100 مدیر را در 15 سازمان برجسته مورد بررسی قرار داد به این نتیجه رسید که هوش هیجانی در 75 درصد موارد عامل اصلی موفقیت این مدیران شده بود.

عناصر هوش هیجانی

  1. خودآگاهی هیجانی
  2. جرأت مندی و اعتماد به نفس
  3. احترام به خویشتن و عزت نفس
  4. انتقال فکر
  5. روابط رضایت بخش با دیگران
  6. تعهد اجتماعی و مسئولیت پذیری
  7. همدلی و درک دیگران
  8. مهارت در تصمیم گیری و حل مسأله
  9. کنترل و مدیریت استرس
  10. انعطاف پذیری و سازگاری
  11. کنترل خشم
  12. تفکر نقاد
  13. تفکر خلاق
  14. نگرش مثبت
  15. رضایت از زندگی

روشهای صحیح اجرای برنامه آموزش هوش هیجانی
در اجرای برنامه های هوش هیجانی در سازمان باید به چند اصل مهم توجه داشت. این اصول عبارتند از:(کارسو و ولف، 2001).
– مشخص کردن اهداف سازمان به طور واضح؛
– ایجاد پیوند بین آموزش و اهداف سازمان؛
ارزیابی دقیق کارکنان در برنامه آموزشی برای مشخص ساختن تواناییهای پایه و نیازهای فردی آنان؛
– انطباق طرح برنامه آموزشی با تواناییها و ضعفهای کارکنان؛
– تهیه و تدوین ساختار جلسه ها؛
– استفاده از تمرین های عملی، مطالعات موردی و روش ایفای نقش؛
– برقراری ارتباط و پیوند بین آموخته ها و تجارب دنیای واقعی کارکنان؛
– فراهم ساختن فرصتهایی برای تمرین آموخته ها؛
– پیش بینی فرصت های متعدد برای دادن بازخورد؛
– استقاده از موقعیت های گروهی برای ایفای نقش و مهم ترین رفتارهای اجتماعی وآموزش آنها؛
– نشان دادن نیازهای اختصاصی هر فرد به او به طور خصوصی و محرمانه؛
– فراهم ساختن منابع حمایتی و تقویتی برای کارکنان در برنامه طی مرحله پیگیری.