از استقبال خوب شما بسیار سپاسگزاریم

زمان مطالعه: 5 دقیقه
27 شهریور 1400

تجربه تأثیر متقابل فرد و محیط است که این تأثیر متقابل موجب یادگیری و بروز عکس العمل در مواجهه مجدد با رخدادهای محیطی میشود. تغییر رفتار، نتیجه دیگری است که با یادگیری و در اثر این تأثیر متقابل رخ میدهد. به بیان دیگر،تجربه، دانش یا مهارت کسب شده از طریق درگیری فرد یا مواجهه او با یک رویداد یا یک شیء تعریف میشود.

برای نخستین بار مفهوم تجربه مشتری توسط هیرشمان و هولبروک مطرح شد. در مقاله این دو محقق تجربه مصرف کننده مستقیماً با احساسات، سرگرمی ها و خیال پردازی های فرد مرتبط دانسته شده است. در آن زمان تجربه مشتری تنها می توانست جنبه های مربوط به لذت و سرگرمی و مصرف خدمات مانند خدمات ارائه شده در سفر، هتل، تئاتر و رستوران را مورد تحلیل قرار دهد و بر جنبه های سمبولیک مصرف تاکید داشته باشد. اما با گذر زمان این دیدگاه گسترش یافت و جنبه های فیزیکی و عملکردی مصرف را نیز در بر گرفت. محققان دریافتند که ارزش تنها در جنبه های عینی نیست، بلکه شکل کلی تجربه مصرف را در بر میگیرد.

تا به امروز از سه زاویه به تئوری های رفتار مصرف کننده پرداخته شده است:

  • اقتصادی
  • روانشناسی
  • جامعه شناسی

در گروه اول یا حوزه اقتصادی، انگیزه مصرف که خود مولدی برای تقاضاست محور اصلی قرار گرفته است و رابطه رفتار خریداران با عواملی مانند انواع درآمد و خصوصیات آن ها به دقت مورد بررسی قرار گرفته است. در گروه دوم روانشناسان رفتاری خریداران را در چارچوب تئوری ها و مفاهیم انگیزه، یادگیری، نفوذ نیازهای فردی بر رفتار خریدار و ادراک مصرف کننده از کالا یا خدمات مد نظر قرار داده اند. در ادامه برای تکمیل روند تحقیقات، جامعه شناسان به نفوذ رفتار گروه بر رفتار فرد، آثار رفتار فرد بر رفتار گروه و مباحث مرتبط با فرهنگ مصرف پرداختند.

یکی از بهترین و کامل ترین طبقه بندی از ابعاد تجربه مشتری توسط اشمیت صورت گرفته است. در این طبقه بندی اشمیت پنج ماژول تجربه استراتژیک را به عنوان زیربنای تجربه جامع مشتری در نظر میگیرد:
1. تجربیات حسی: برگرفته از حواس پنجگانه: چشایی، لامسه، بویایی، دیداری و شنیداری؛
2. احساسات و عواطف: شکل دهنده تجربیات عاطفی؛
3. تجربیات شناختی: درگیرکننده افکار و خرد؛
4. تجربیات فیزیکی: بیانگر راه های جایگزین برای انجام یک فعالیت یا تغییر در رفتار؛
5. تجربیات هویت اجتماعی: نیاز مثبت دیده شدن در نگاه دیگران.

انواع تجربه های مشتری:

تجربه محصول:

از دیدگاه هوچ تجربه محصول زمانی است که مشتریان با محصول مواجه میشوند. برای مثال زمانی که مشتریان محصولی را جستجو، ارزیابی و انتخاب کرده و یا با شرکت تعامل برقرار میکنند این دسته از تجربه شکل می گیرد. تجربه می تواند به صورت مستقیم زمانی که تماس فیزیکی با محصول وجود دارد یا غیرمستقیم هنگامی که محصول به صورت مجازی در تبلیغات ارائه میشود باشد. معمولاً مشتری ترکیبی از تجربیات مستقیم و غیرمستقیم را برای تأثیرگذاری بر قضاوت، نگرش، ترجیحات، قصد خرید و یادآوری محصول مورد استفاده قرار میدهد.

تجربه خرید و خدمت

تجربه خرید شامل متغیرهای بیرونی و درونی، متغیرهای طراحی و ترکیب بندی، نقطه خرید و خدمات مشتری است. افیر و سیمونسن تجربه خرید را از دیدگاه انتظارات مورد مطالعه قرار داده است. بر اساس این تحقیق انتظارات مشتری نقشی مهم را در تأثیرگذاری بر رضایت، تجربه خرید و وفاداری ایفا میکند. نتیجه این مطالعه نشان میدهد که مشتریانی با انتظارات قبل از خرید، نمرات پایینی را در ارزیابی ها ثبت میکنند، زیرا این افراد انتظارات خود را با عملکرد واقعی مقایسه خواهند کرد. علاوه بر این، در برخی موارد بیان انتظارات درباره تجربه آتی فرد و ارزیابی او از تجارب گذشته میتواند بر تجربه خرید بعدی اثر مثبت داشته باشد.

تجربه مصرف

هنگامی که مشتریان محصولی را استفاده و مصرف میکنند تجربه مصرف شکل میگیرد. تجربیات مصرف چندین بعد را در بردارند که شامل ابعاد احساسی مانند هیجانات، جذابیت ها و سرگرمی ها هستند. بیشتر تجربیات به طور مستقیم زمانی رخ میدهند که مشتریان محصولی را خریداری کرده و آن را مصرف میکنند. تجربیات غیر مستقیم نیز مربوط به زمانی است که مشتریان با تبلیغات و ارتباطات بازاریابی مواجه میشوند. به گفته جوی تجربه مصرف چند بعدی است و شامل ابعاد مربوط به خوشی و لذت مانند احساسات، فانتزی ها و تفریح میشود. اکثر تحقیقات در مورد تجربه های مصرف، تجارب لذت بخشی مانند تجربه بازی بیسبال یا تجربه قایقرانی  در رودخانه را مورد تحلیل قرار داده اند که در طول یا پس از رویداد اتفاق افتاده است.

تجربه برند

بر اساس مطالعه فارنزن و موریارتی، برند مجموعه ای از نمادها و نشانه ها مانند نام، برند، لوگو، یا سایر مشخصات تصویری است که محصول یا مجموعه ای از محصولات مشخص را به مشتریان ارائه میدهد. اما پژوهشگران بر ساده بودن این تعریف و مطابقت نداشتن آن با رویه های مدرن برندینگ اذعان کرده اند. در ادامه تعریف گسترده تری از برند معرفی گردید: برند نشان دهنده تعهد در سطح مشخصی از کیفیت، خدمات و مفاهیم اجتماعی است. اگرچه ممکن است برندها با دسته ای از نشانه های تصویری همراه شوند، اما مهم ترین جنبه یک برند کیفیت ناملموس آن است. برند، ادراکات و انتظارات ایجاد شده به وسیله مشتریان در ارتباط با محصول یا شرکت خاص است. همچنین برندها میتوانند به عنوان دارایی های غیرقابل سنجش که ادراکات مشتریان را از محصولی مشخص شکل داده اند، متمایز باشند. برندها فراتر از نشانه ها هستند و ارزش های یک کسب وکار را در خود دارند. زمانی که مشتریان برند خاصی را انتخاب میکنند، به نوعی از ارزش های اصلی آن کسب وکار پشتیبانی کرده اند.