موفقیت اتفاقی نیست

زمان مطالعه: 5 دقیقه
4 بهمن 1401

پس از بیان مقدمه ای، سئوال مهم این است که چرا کسب و کارها شکست می خورند؟ چه چیزی باعث می شود یک کارآفرین موفق شود در حالی که دیگری، شکست تجاری را تجربه کند؟ قبل از مطالعه این آموزش بدانید که راه‌اندازی یک تجارت کار آسانی نیست و شکست کسب‌وکار بسیار رایج است. دلایل شکست کسب و کارها می توانند بسیار متنوع و متفاوت باشند؛ ویژگی های شخصیتی، منابع مالی، نشناختن بازار، نداشتن تیم و … هرکدام به تنهایی می توانند باعث شکست کسب و کارها بشوند، در این آموزش سعی داریم که مجموعه عوامل اثرگذار بر شکست یک کسب و کار را تشریح کنیم، با ما همراه باشین تا دلیل موفق نشدن را پیدا کنید.

قطعا هیچ فردی با هدف شکست، کسب و کارش را شروع نمی کند. اما آگاه است که پیروزی و شکست کنار هم هستند. درواقع داشتن یک کسب و کار می‌تواند بسیار سودمند و در عین حال، بسیار پرخطر باشد. عوامل مشخصی وجود دارند که می‌توانند دلیل شکست کارآفرینان در کسب و کار باشند، ولی عدم تحقیق مناسب و کافی در مورد سوددهی بازار پیش از چنین سرمایه‌گذاری پرخطری یکی از دلایل اصلی شکست در کسب و کار است.

  1. تأمین مالی: اولین دلیل مربوط به جنبه‌های تأمین مالی است. یکی از اصلی‌ترین نیازها برای راه اندازی یک کسب وکار جدید، داشتن سرمایه است. هر کسب و کاری متناسب با نوع فعالیت خود، به سرمایه مشخصی نیاز خواهد داشت و در صورتی که نتوانید از عهده مخارج و هزینه‌های کسب و کار بربیایید، کسب و کارتان رو به افول خواهد رفت. این موضوع، اصلی‌ترین دلیلی است که کارآفرینان را با شکست مواجه می‌سازد، زیرا ایده‌ای که در ابتدا مناسب به نظر می‌آمد، درآمد یا تجارتی را ایجاد نمی‌کند و در نتیجه منجر به دلسرد شدن سرمایه‌گذار در سرمایه‌گذاری می‌شود. پس قبل از شروع یک کار حتما به فکر منابع تأمین مالیتان باشید.
  2. عدم شناخت بازار: لطفا و لطفا با تعریف بازاریابی قدیمی به تله نیفتید، محصولتان را تولید نکنید و بعد به دنبال فروش باشید، شما اول باید بازار را بشناسید، بدانید بازار چه می خواهد؟ مشتری شما به دنبال چه محصول یا خدمتی است و سپس به دنبال تولید آن محصول یا ارائه آن خدمت بروید. یادتان باشد در این مرحله درگیر خطای تعصب نشوید، با آفرین گفتن های اطرافیانتان که از روی محبت است، به فکر اجرایی کردن ایده تان نباشید، حتما و حتما با مشورت از افراد خبره، تحقیقات بازار مناسبی انجام دهید و فضا را برای ورود خودتان ارزیابی کنید. پس از ورود به بازار و تولید کالا یا ارائه خدمت، با مشورت با افراد خبره و متخصص این حوزه، یک برنامه بازاریابی مناسب تهیه و با تمام توان شروع به انجام آن و فروش محصولتان کنید. در زمان تولید پاسخ به یک سوال اساسی را فراموش نکنید، چرا مشتری باید از شما بخرد؟ جواب این سوال را بدون تعصب پیدا کنید، جواب این سوال، ارزش پیشنهادی شماست که می توانید با تکیه بر آن، محصول یا خدمتتان را بفروشید.
  3. داشتن وسواس کاری: زمانی که برای شروع یک کسب و کار، برنامه ریزی های لازم را انجام داده اید، می دانید که چه می خواهید و آماده شروع هستین، وسواس کاری را کنار بگذارید، ممکن است در اولین مرحله شکست بخورید اما یادتان باشد، با پشتکار و تلاش می توانید موفق شوید (البته شکست خوردن هم، اندازه ای دارد، می توانید از یک متخصص کسب و کار کمک بگیرید)، اینکه فکر کنید می توانید در همه حوزه هایی که به آن علاقمند هستید وارد شوید و کسب درآمد داشته باشید، یک تفکر جهان سومی منسوخ است. شما اگر بتوانید تمام انرژی و تمرکزتان را روی یک حوزه بگذارید و در یک کار به متخصص درجه یک در تمام کشور تبدیل شوید، مطمئن باشید می توانید از طریق آن کسب درآمد زیادی داشته باشید. به اعتقاد من، یک فرد زمانی می تواند چندین کار را با هم انجام دهد که زمانی حرف آن کار پیش می آید، اسم آن فرد نیز در کنارش به عنوان بهترین انجام دهنده کار بیاید، درغیر این صورت انجام دادن چند کار و وارد شدن به چند حوزه کاری، فقط اتلاف وقت و هزینه است.
  4.  عدم رشد شخصی: بسیاری از کارآفرینان بر روی خودشان سرمایه‌گذاری نمی‌کنند. آنها می‌خواهند خوب و موفق باشند، ولی مطالعه نمی‌کنند، تحقیق نمی‌کنند، و هم‌چنین در سمینارها و کارگاه‌هایی که باعث بالا رفتن سطح اطلاعات‌شان می‌شود، شرکت نمی‌کنند. پیشرفت شخصی در زمینه‌ی مهارت‌های رفتاری و ارتباطی یک ضرورت است. رسیدن به این مهارت دشوار و نیازمند نظم و دقت است. رسیدن به موفقیت بدون اصلاح و بهبود رفتارتان کار بسیار دشواری است. هیچ‌کس در زندگی بدون خودسازی و افزایش دانش خود پیشرفت نکرده است. هرگز دست از یادگیری بر ندارید.
  5. عدم مشتری مداری: همه می دانیم که بدون مشتری، کسب و کار ما بدون معنا می شود و قطعا با شکست مواجه می شود، اما گاهی فراموش می کنیم که این دانستنمان را در رفتارمان نیز منعکس کنیم. ارتباط خوبی با مشتری نمی گیریم، پاسخگوی نیازها و سوالات او نیستیم، در صورت پیش آمدن مشکل، کنارش نیستیم، به زمان بندی های تحویل کار بی توجه می شویم، یادمان می رود که نگهداری مشتری مهمتر از جذب او است، چرا که یک مشتری وفادار، خود به یک بازاریاب رایگان برای ما تبدیل می شود.
  6. نداشتن تیم مناسب: این مورد هم یکی از دلایل اصلی شکست کسب و کارهاست، به همین خاطر نیاز به توضیح مطلب بیشتری دارد. در ابتدا یادتان باشد که به تنهایی نمی توانید، همه کارها را به خوبی پیش ببرید، شما به قول معروف همه فن حریف نیستید و اگر هم باشید، مطمئن باشید که به تنهایی از عهده همه کارها به خوبی برنمیایید، شاید بتوانید سطحی انجام دهید، اما به صورت عمیق نمی توانید فعالیت های همه حوزه ها را انجام دهید. به افراد مطمئن اعتماد کنید و برای بخش های اساسی کسب و کار خود، افراد مناسب استخدام کنید. یادتان باشد که فقط استخدام این افراد مهم نیست، شما باید هنر نگهداری تیمتان را هم داشته باشید. کسب و کار شما در قدم های اول به یه تیم نیاز دارد، نه یک گروه. شما با ماشین ها در ارتباط نیستید که با دستور ثابت، باعث حرکت آن ها شوید. شما با انسان ها طرف هستید و انسان ها دارای ویژگی های شخصیتی متفاوت و البته باهوش هستند، حتی اگر همه چیز در ابتدا برایشان مبهم باشد، پس از مدتی با زیرنظر گرفتن رفتار شما با سایر افراد، ویژگی های مثبت و منفی شخصیتی شما را خواهند شناخت، آن ها یا تصمیم به راه های میان بر می گیرند (به اصطلاح دور زدن)، یا تیم شما را ترک می کنند و یا از همه بدتر باعث سنگ اندازی در مسیر حرکت شما می شوند، در اینجا اگر به صورت واقعی توانسته باشید بر قلب های اعضای تیمتان رهبری کنید، مطمئن باشید که اعضای تیم هم جواب این محبت قلبی را بدون در نظرگرفتن مشکلات کاری به بهترین شکل ممکن خواهند داد. پس برای داشتن تیم قوی در ابتدای امر خودتان باشید، اگر ویژگی شخصیتی منفی، یا اعتقادات خاصی دارید، نیاز به پنهان کردن یا برعکس جلوه دادن آن نیست، خودتان باشید، حتما محبت قلبی به اعضای تیمتان داشته باشید تا آن ها نیز این محبت را احساس کنند و متقابلا آن را به شما پس دهند، در کنار محبت انسانی و قلبی باید سخت گیر باشید، یادتان باشد که بدون سختگیری، کارها پیش نمی روند، اگر سخت گیر بودین و باز هم عضو تیمتان کارش را با جدیت انجام نداد، ایراد کار را پیدا کنید، یا مسئولیت هایی که به او می دهید زیاد است و توانایی انجام آن ها را ندارد، یا دچار مشکل شخصی شده، یا به هردلیلی کار برایش بی اهمیت شده است، چه کار باید انجام دهید؟ بدترین کار و نزدیک شدن بیشتر به از دست دادن اعضای تیمتان، توبیخ کردن آن فرد جلوی بقیه یا بدگویی از او زمانی که نیست، می باشد، همه می دانند که شما مدیر و رئیس تیم هستید، پس لازم نیست که با داد و فریاد و عصبانیت آن را نشان دهید و از طرفی شما مدیر هستین، اعضای تیمتان می خواهند شما قابل اعتمادترین فرد تیم باشید، زمانی که خود شما پشت سر یکی از اعضای تیمتان صحبت می کنید، به سایر اعضا نیز این استرس و دلهره را می دهید که در صورت انجام کار اشتباه، پشت سرشان بدگویی می شود و این اولین قدم برای از دست دادن وجهه مدیریتی شماست. شما باید در خلوت و با حالت دوستانه، علت انجام نشدن کارها یا تأخیر در انجام آن ها را بپرسید، اگر علت جدی برای عدم انجام آن ها داشت، با همان حالت دوستانه سعی در رفع یا کاهش آن مشکل داشته باشید، مطمئن باشید انرژی این کار شما، چند برابر به کارتان برمی گردد. اگر هم به دلیل تنبلی یا هر دلیل غیر قابل توجیهی انجام نداده بود، به صورت مستقیم و شفاف بگویید که این آخرین بار است که این دلیل را می پذیرید، به او بگویید که دوستیتان ادامه دارد، می تواند همیشه روی کمک شما حساب کند، اما در صورت مشاهده مجدد این نوع کار، همکاریتان با او قطع می شود، یادتان باشد که همه این موارد را با حالت دوستانه انجام دهید و به آن هم اعتقاد داشته باشید، یک فرد ممکن است دوست خیلی خوبی برای شما باشد، اما نتواند همکار خوبی باشد، حتی اگر توانستید به او در یافتن شغل جدید نیز کمک کنید.

این ها مجموعه عوامل درونی بود که عدم توجه به آن ها باعث شکست کسب و کارتان می شود، در کل اگر بخواهم خلاصه کنم سه اصل دانش، صداقت و انرژی مثبت را در کارتان فراموش نکنید. شما باید یا علم به موضوعی داشته باشید یا اینکه از متخصصین مشورت بگیرید و در هر مرحله با علم و آگاهی و دانش جلو بروید. در هر مرحله صداقت شخصی و انرژی خوبی که به همکارانتان دارید را قطع نکنید، اگر کارها به خوبی پیش نمی رود و نزدیک به شکست هستید، انرژی جاری در محیط کارتان را هرچه سریع تر بررسی کنید، شاید حضور یک نفر در محیط باعث بروز اختلال می شود، شاید یک رفتار خودتان باعث ایجاد اشتباه افراد می شود و …

علاوه بر مجموعه عوامل درونی، یک سری عوامل بیرونی هم بر کسب و کار شما تأثیرگذار هستند که نمی توانید آن ها را کنترل کنید، اما در این جا هم با دانش و آگاهی می توانید تا حدودی آن ها را به نفع خود کاهش دهید.

دانشتان را به روز نگه دارید و شخصیت انسانی خودتان را در شلوغی های این دنیا، فراموش نکنید.