از استقبال خوب شما بسیار سپاسگزاریم

شما متولد چه سالی هستید و در کجا به دنیا آمدید؟

اینجانب سلطان حسین فتاحی در سال ۱۳۳۶ در روستای کسلان میانه متولد شدم. فرزند دوم خانواده هستم و در ۴ سالگی پدرم را از دست داده ام. مدرک مهندسی مکانیک را از دانشگاه آزاد جنوب و فوق لیسانس را نیز در رشته مدیریت اجرایی از سازمان مدیریت صنعتی دریافت نمودم. همچنین موفق به کسب مدرک DBA در سال 1392 از دانشکده مدیریت دانشگاه تهران با گرایش مدیریت استراتژیک شدم.

جناب آقای حسین فتاحی شما در کجا درس خوانده اید؟

کلاس اول را در نایین و کلاس دوم دبستان را در مراغه به اتمام رساندم. پس از آن تا سن ۱۲ سالگی در میانه به تحصیل ادامه دادم. در همان سن با امتحان ورودی در هنرستان کارخانه آزمایش پذیرفته شده، هم زمان با تحصیل، مشغول به کار نیز شدم. در سال ۱۳۵۵ در دانشگاه علم و صنعت در رشته برق قبول شدم اما برای ورود به دانشگاه نیاز بود تا فردی با مبلغ ۱۵۰ هزار تومان مرا ضمانت نماید و به دلیل آنکه کسی را نداشتم، نتوانستم به این دانشگاه بروم.

از خانواده خود برای ما تعریف کنید؟

به دلیل آنکه در ۴ سالگی پدر خود را از دست دادم، عمویم سرپرستی من و برادرم را به عهده گرفت. او که فردی نظامی بود، به دلیل شرایط کاری و ماموریت هایی که داشت، پیوسته به شهرهای مختلف می رفتیم.

چطور وارد شرکت آزمایش شدید؟

با توجه به علاقه بسیار زیاد بنده به مطالعه مجله و روزنامه، روزی بصورت کاملا اتفاقی، آگهی پذیرش هنرجو در کارخانه آزمایش را دیدم. بعد از شرکت در آزمون و دریافت رتبه ی سوم در سال ۱۳۴۸ موفق به ورود به شرکت آزمایش شدم. در آن دوران، از صبح تا ظهر در کارخانه مشغول به کار بوده، بعد از ظهرها درس می خواندم. تا زمانی که سیکل خود را دریافت کردم، در کارخانه آزمایش مشغول به کار بودم.

جناب آقای مهندس حسین فتاحی به چه دلیل از شرکت آزمایش بیرون آمدید؟

پس از مدت زمانی احساس کردم که از لحاظ فنی در کارخانه ی آزمایش دیگر نکته و مبحثی باقی نمانده که یاد نگرفته باشم به همین دلیل مجدد به سراغ روزنامه رفتم. به دنبال آگهی استخدام طراح لوازم خانگی بودم تا بتوانم توانایی های خود را محک بزنم. در نتیجه با آگهی شرکت الکترولوکس در روزنامه، بعنوان طراح استخدام و طولی نکشید که در این مجموعه، یک محصول جدید از بخاری نفتی را طراحی و روانه بازار نمودم.

پس از خروج از شرکت آزمایش چکار کردید؟

پس از یک سال کار در شرکت الکترولوکس وارد کارخانه ارج شدم اما به دلیل نداشتن کارت پایان خدمت پس از ۳ ماه اخراج شدم. من عاشق کار بودم و بسیار بلند پرواز و جاه طلب. همواره علاقه داشتم در همه موارد اول باشم در نتیجه برای گذران زندگی، تحصیل را کنار گذاشته و فقط مشغول به کار شدم.

دوره سربازی خود را در کجا گذرانده اید؟

من در دوشان تپه واحد زبان نیروی هوایی، دوره سربازی ام را گذراندم. در آنجا مسئول ساختمان بخش آموزش بودم که این امر موجب شد تا از این موقعیت استفاده نموده، زبان انگلیسی را فرا گرفتم.

بعد از اتمام سربازی کجا مشغول به کار شدید؟

به شرکت ساراول برگشته و در آنجا مشغول به کار شدم تا تجربه و تبحرم در این زمینه را ارتقا دهم. تلاش هایم به ثمر نشسته، در نهایت منجر به طراحی و تولید کولر آبی و آبگرمکن نفتی شد. کوشش و پیگیری های مداوم من موجب شد تا مدیرعامل ساراول تصمیم به افزایش حقوق من گرفت. اما من این پیشنهاد را رد کردم و در مقابل از وی خواستم تا در سرکشی های وی به خط تولید همراه او باشم تا از نزدیک در حل مسائل مربوط به کارگران، رفع اشکالات فنی و … حضور داشته باشم که این امر، مورد موافقت وی قرار گرفت.

بعد از انقلاب به چه فعالیتی مشغول شدید؟

من در آن دوران دبیر، سخنگو و مسئول کمیته فنی شورای کارگری ساراول بودم که تصمیم به طراحی و تولید کولر آبی و آبگرم کن نفتی گرفتم. با تشکیل گروهی، در طی 3 ماه به طراحی و قالب سازی پرداخته و در مدت زمان 6 ماه آن ها را به تولید رساندیم. بعد از سال ۱۳۶۳، تصمیم گرفتم کسب و کار مستقلی برای خود راه اندازی کنم، در نتیجه استعفا داده، به سمت کار آزاد رفتم.

در ابتدا در تعمیرگاه های مختلف، یخچال فریزرهای ساید بای ساید و نوفراست را تعمیر می کردم و به ازای تعمیرات آن ها، درصدی را به عنوان دستمزد دریافت می کردم. همچنین مدیریت یک کارگاه کلمن سازی را برعهده گرفتم. پس از مدتی با تکیه بر تجربه کسب شده در این سال ها، مغازه کوچکی را اجاره و یخچال های دست دوم را تعمیر و سپس آن ها را به مغازه ها می فروختم.

بعد از این مرحله، به فکر طراحی فریزر و ساخت آن ها با امکانات کابینت سازی افتادم. من این کار را در یک پارکینگ ۵۰ متری در خیابان کوکا کولا آغاز کردم. در ابتدا برای این کار، فرآیند تولید کابینت را از طریق تماشا از پشت شیشه یک مغازه شروع کردم. روزانه 3 یا 4 مرتبه و به مدت 5 تا 6 ساعت از وقت خود را صرف تماشا و دقت به شیوه کار کابینت سازی نمودم به گونه ای که مدیریت آن کارگاه از من شاکی شده و دیگر اجازه رفتن من به آن مکان را نمی داد.

کارگاه خود را چگونه راه اندازی کردید؟

مغازه ای را به مدت یک هفته اجاره و توافق کردیم که مالک، کارگاه خود را به همراه کارگرانش برای مدت یک هفته در ازای ۴۰۰۰ تومان به من اجاره دهد. در آن زمان، همه کارها از جمله برش، با کمک قیچی دستی انجام می شد. همچنین انجام خم ها نیز با دست صورت می گرفت که خیلی سخت بود. در طی آن یک هفته، با یک تیم ۴ نفره شب و روز کار می کردیم.

من همه این سختی ها را به جان خریدم و در آن هفته ۱۰ بدنه ساختیم که 8 عدد از آنها سالم بود. داخل بدنه با آلومینیوم و پشم شیشه ساخته شد. در آن زمان فقط یخچال های آمریکایی پشم شیشه داشتند و در نتیجه به یک فریزر کامل رسیدیم. پس از تولید ۸ فریزر، با گذراندن سختی و تلاش بسیار در طی آن دو ماه، در نهایت به هدفی که سالیان دراز به دنبال آن بودم رسیدم.

اما همیشه به دنبال بهترین شدن بوده، به این موضوع راضی نشدم زیرا می خواستم تولید بیشتری داشته باشم. و این شروعی بود برای رسیدن به هدفی برتر یعنی احداث کارخانه تولید لوازم خانگی امرسان…

من حسین فتاحی، در حال حاضر دارای مدرک دکترای مدیریت کسب و کار و صاحب بزرگترین کارخانه تولید یخچال فریزر ایران، کارخانه امرسان هستم.

 در زمان جنگ هم که اوضاع تجاری و کاری چندان جالب نبود، باز هم به فکر نیازها و رفع آن و در نتیجه، ایجاد یک کسب و کار برای خودتان بودید. از خاطرات آن دوران بیشتر برای ما بگویید؟

در واقع بهتر است اسمش را گذاشت استفاده از فرصت یا هنر دیدن فرصت…

فرصت را نمی توانیم بسازیم، چون در یک زمان خاص بروز می کند یعنی فرصتی که الان دارید، برای همین الان است. فرصت در زمان وجود دارد. مثلا فرصت حال حاضر شما، این است که بتوانید ماشینی بسازید که بدون بنزین کار کند. در صورتی که اگر این کار را انجام دهید، می توانید تاثیر بسیاری روی بازار بگذارید.

اگر شما بتوانید نیازهای پاسخ داده نشده بازار را پاسخ دهید، این امر تبدیل می شود به یک فرصت بزرگ و یک استراتژی اقیانوس آبی. در این صورت رقبا نیز کاری به شما نخواهند داشت.

در دهه های شصت و هفتاد ایران، بیشترین نوآوری ها در کدام بخش بود؟

در قسمت تولید، چون بازار وجود داشت. اما امروزه بازار، به شدت رقابتی شده و به همین علت، نیازمند این هستیم که قاتل هزینه ها باشیم. بعضی از بنگاه ها که موفق می شوند، دچار غرور شده و شکست می خورند. بعضی های دیگر هم اصلا سیستم نداشته و رها و بدون قاعده کار می کنند. باید برای خودتان سیستم داشته باشید و بصورت مداوم، نوآوری کنید و با تغییرات هماهنگ باشید. برای داشتن کیفیت، باید برنامه داشت تا بتوانید همزمان هزینه ها را نیز، کاهش دهید.

همواره به یاد داشته باشید آینده از آن بنگاه هایی است که سیستم توزیع شان، متعلق به خودشان باشد. چون شبکه توزیع، هم پول شما را می گیرد و هم اختیارتان را.

جناب آقای حسین فتاحی شما با چه شیوه ای آینده را  پیش بینی می کنید؟

این نوعی بصیرت حرفه ای است که شما در حرفه خودتان به واسطه تجربه ای که کسب نموده اید، توانایی پیش بینی را به دست می آورید. باید تغییر رفتار مشتری را تشخیص دهید و طبق آن سناریو نویسی کنید.

شرکت ها و واحدهای تولیدی اقتصادی که در طی این سال ها شخصا تاسیس نموده اید را برای ما معرفی نمایید؟

شرکت یاس بنفش وارد کننده مواد اولیه/ شرکت امرسان تولید کننده یخچال خانگی سفید/ شرکت گردریک صادرات/ شرکت دانفوتک واردات محصول/ شرکت امرسان خدمات

از موفقیت هایی که در طی این سال ها کسب نموده اید بگویید؟

کارآفرین برتر سال های ۱۳۸۰، ۱۳۹۰، ۱۳۹۱/ واحد برتر وزارت صنایع در سال ۱۳۹۱/ واحد نمونه از طرف موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی/ واحد نمونه سازمان بهره وری سابا/ تنها تولید کننده یخچال فریزر خانگی با گرید مصرف A++/ انتخاب شده بعنوان حرفه ای ترین کارآفرین ایران

آیا شما بیش بینی بازار را امری تجاری می دانید نه مقوله ای علمی؟

بله. مدیریت، ترکیب علم و هنر است. علم آن را در دانشگاه یاد می گیرید و هنرش را در بازار. باید بتوانید با نگاه به آینده، جرقه هایی را که در ذهنتان زده می شود، تبدیل به شعله های فروزان کنید. من بعد از قطعنامه، در سه راه امین، در مغازه دوستانم می نشستم و از مشتری هایی که می آمدند، می پرسیدم شما یخچال فریزر نمی خواهید؟ تمایل به خرید داشتند و می پرسیدند که آیا جایی هست؟ من هم، چون طراحی بلد بودم رفتم و طراحی اش کردم. این اتفاق باعث شد که رقبا به ما کاری نداشته باشند.

وقتی وارد بازاری می شوید که چندین رقیب قدرتمند در آن هست، اجازه عرض اندام را به شما نخواهند داد. پیشنهادم به خوانندگان هم این است که در هر شغل و حرفه ای که هستند، تنها پشت میزشان ننشینند، بروند کف بازار و ببینند مشتریان چه می خواهند و برای رفع آنها، برنامه ریزی کنند.

صداها را بشنوند! البته نه هر صدایی را… ممکن است بعضی از آنها، صدای درستی هم نباشند دقت داشته باشید!

جناب آقای حسین فتاحی با توجه به این نکته که جنابعالی بازنشسته هستید، چند ساعت در روز را مشغول به کار هستید؟

من هفت صبح از خانه خارج شده و حدود هشت شب به خانه برمی گردم. پنج شنبه ها هم کار می کنم. البته الان هر جای دنیا هم که باشم، چه من و چه مدیران ارشد، از طریق وب بر فعالیت ها و امور کارخانه نظارت می کنیم.

برای جوانان این کشور چه نصحیت یا توصیه ای دارید؟

اول تلاش! دوم فکر به این که چه کاری می خواهید انجام دهید و بعد، آن کار را با پشتکار تمام انجام دهید.

بخش آخر مهم ترین قسمت این ماجراست.(منبع)