از استقبال خوب شما بسیار سپاسگزاریم

زمان مطالعه: 5 دقیقه
10 شهریور 1401

اصولا در بيشتر كشورهای توسعه يافته جهان، اتخاذ سياست های مربوط به حمايت از بنگاه های كوچك و متوسط به منظور كاهش فقر و ايجاد اشتغال، از مهم ترين اولويت های توسعه دولت ها محسوب ميشود. ميزان موفقيت دولت ها در فراهم آوردن شرايط مناسب برای فعاليت بخش خصوصی كه بخش اعظم آن ها در چارچوب بنگاه هاي كوچك و متوسط فعاليت ميكنند، بستگي دارد.

امروزه در کشورهای در حال توسعه، کسب و کارهای کوچک و متوسط به عنوان ستون فقرات هر اقتصاد شناخته می شوند زیرا آن ها نقش قابل توجهی در اشتغال و رشد اقتصادی و تحرک نوآوری و خلاقیت دارند. به طور کلی، کسب و کارهای کوچیک و متوسط، بیشترین مشاغل تاسیس شده را تشکیل داده و به عنوان منبعی برای موفقیت کسب و کارهای بزرگ در آینده شناخته میشوند. بنابراین، اهمیت شرکت های کوچک و متوسط برای رشد اقتصادی و توسعه هر کشور قابل انکار نیست. در ایران نیز، بیش از85 %شرکت ها از نوع کسب و کارهای کوچک و متوسط هستند که 93 %نیروی کار و تقریباً 30 %ارزش افزوده را به خود اختصاص داده اند.

توانمندسازی به صورت عام از ابتدای خلقت بشر وجود داشته است. زندگی گذشته انسان و روند تکاملی آن طی تاریخ گویای این موضوع است. شیوه سکونت،‌ ساخت سرپناه و رشد ابزارهای مورد استفاده برای گردآوری خوراک،‌ شکار، کشاورزی و ایجاد تغییرات و تکامل آن برای حفظ نفس و بهبود زندگی، نشان از تکامل توانمندسازی بشر است. در مدیریت سابقه استفاده از اصطلاح توانمندسازی به دموکراسی صنعتی و مشارکت کارکنان در تصمیم گیری های سازمان، تحت عناوین مختلفی همچون تیم سازی، مشارکت فعال و مدیریت کیفیت فراگیر بر می گردد.

سازمان های امروز تحت تاثیر عواملی از قبیل افزایش رقابت جهانی، دگرگونی های ناگهانی، نیاز به کیفیت و خدمات پس از فروش و وجود منابع محدود، زیر فشارهای زیادی قرار دارند. پس از سال ها تجربه، دنیا به این نتیجه رسیده است که اگر سازمانی بخواهد در اقتصاد و امور کاری خود پیشتاز باشد و در عرصه رقابت عقب نماند باید از نیروی انسانی متخصص، خلاق و باانگیزه بالا برخوردار باشد و به طور مستمر در جهت ارتقای توانمندی کارکنان و ارکان خود برنامه ریزی و تدبیر داشته باشد.

امروزه سازمانی که از رویکردهای نوین منابع انسانی بهره می برد، می تواند مطمئن تر راه موفقیت و پیشرفت خود را پیموده و مسیر دستیابی به توسعه را هموار نماید. در دنیای رقابت، سازمان هایی پیشتاز هستند که توسعه منابع انسانی در آن ها به عنوان یک اصل اساسی مطرح باشد. اصلی که امروز یک مزیت رقابتی برای سازمان ها محسوب می شود.

دنیای امروز، دنیای سازمان های گسترده است که در محیطی پرتلاطم فعالیت می کنند. این محیط می تواند فرصت ها و تهدیداتی برای توسعه سازمان ایجاد کند. اثرات فناوری بر محیط های کاری، رشد سریع تجهیزات و ابزارهای جدید در جهان، کلیه ابعاد سازمان را به نحوی تحت تاثیر خود قرار داده است.

توسعه کسب و کار در چنین فضایی نیازمند همگامی با تغییرات اجتماعی، دستاوردهای فناوری و تقاضای محیط رقابتی است. در این میان حوزه منابع انسانی سازمان نیز بی تاثیر از این مقوله نبوده است. تغییر در این حوزه به دو دلیل صورت پذیرفته است؛ نخست تغییر در دنیای پیرامون و دوم تحول در خود افراد.

هدف توانمندسازی از دیدگاه محققان

چارلز هندی معتقد است که «ذکاوت تمرکز یافته، دانش فنی و توانایی به دست آوردن و به کار بردن آن، منبع جدیدی از ثروت است». منابع مرسوم و سنتی ثروت اعم از زمین، مواد خام، فناوری انجام کار و حتی کارگران غیرماهر را می توان در مواقع نیاز خریداری کرد. عاملی که بدون آن نمی توان کار کرد، افرادی هستند که از این منابع برای دستیابی به بهترین مزایا استفاده کنند. هدف توانمندسازی این است که مغزهای افراد همانند بازوانشان به کار افتد.

توانمندسازی باعث می شود که سازمان ها در کسب و کار موفق باشند. همچنین باعث می شود شغل افراد بامعنی گردد و از انگیزه بیشتری در کار برخوردار شوند. از سوی دیگر توانمندسازی باعث بهبود کیفیت و ارائه کالاها و خدمات، افزایش اثربخشی سازمان، ایجاد خودکنترلی، احساس تعهد و … در کارکنان می شود.

اما باید به این نکته توجه داشت که توانمندسازی یک حرکت و فرآیند مستمر است که اهمیت آن همواره رو به افزایش است. تعداد زیادی از اندیشمندان معتقدند که در مدیریت سابقه استفاده از اصطلاح توانمندسازی به دموکراسی صنعتی و دخیل نمودن کارکنان در تصمیم گیری های سازمان تحت عناوین گروه سازی و مشارکت و مدیریت کیفیت جامع بر می گردد.

توانمندسازی کارکنان

توانمندسازی راهی برای تشویق، پذیرش و درک تصمیم‌گیری در سطوح پایین‌تر سازمان است که می‌تواند به غنی‌سازی تجربه کاری کارکنان بی‌انجامد. توانمندسازی به معنای قدرت بخشیدن و کمک به افراد سازمان است تا احساس اعتمادبه‌نفس خود را بهبود بخشند، بر ناتوانی و درماندگی خود چیره شوند و در افراد شور و شوق فعالیت ایجاد و انگیزه‌های درونی آنان برای انجام دادن وظایف شغلی، مهیا نماید.

عوامل مؤثر بر ایجاد احساس توانمندی در کارکنان

  • مشخص بودن اهداف سازمانی، مسئولیت‌ها و اختیارات در سازمان
  • غنی‌سازی مشاغل و ارتقای شغلی کارکنان: از فنون چرخش کار برای برآورده کردن اصل جانشین‌پروری استفاده کرد.
  • روحیات و تعلقات سازمانی: باید برای کارکنان سازمان احترام قائل بود و در حل مشکلات شخصی‌شان کمک کرد.
  • اعتماد، صمیمیت و صداقت: سازمان می‌بایست محیط کاری دوستانه را میان کارکنان سازمان ایجاد کند و اعتماد بین مدیران و کارکنان را افزایش دهد.
  • تشخیص و قدردانی: تعادل میان حقوق و دستمزد و پاداش دریافتی باکاری که کارکنان انجام می‌دهند، توزیع مناسب امکانات رفاهی در سازمان و تناسب ارتقای شغلی کارکنان با شایستگی آن‌ها.
  • همکاری و کارگروهی: مشارکت کارکنان در تصمیم‌گیری‌ها و همکاری آن‌ها در پیشبرد امور سازمان، تفویض اختیار به کارکنان در سطوح مختلف، به‌کارگیری ایده‌های کارکنان (طوفان کاری) جهت بهتر انجام شدن امور و کنترل امور انجام‌شده توسط کارکنان می‌توانند به‌عنوان عوامل مشارکت در تیم کاری.
  • ارتباطات: شامل برقراری رابطه آسان کارکنان با مدیران و سرپرستان، شفافیت ارتباطات کاری و آگاهی کارکنان از امور جاری شرکت در ارتباط با حوزه کاری خود.
  • محیط کار: اهمیت به ایمنی و سلامت و صیانت کارکنان در محیط کار، ایجاد زمینه‌های مناسب جهت ارتقای شغلی کارکنان، کاهش فشار و تنش‌های موجود در محیط کار.
  • بهینه‌سازی فرآیندها و روش‌های کاری: مشخص بودن گردش کار و اطلاعات در سازمان، مستندسازی روش‌های کاری و بازنگری دوره‌ای و اصلاح روش‌های کاری و ساده‌سازی امور.
  • گسترش مهارت‌ها شغلی: سازمان باید درزمینهٔ شغلی کارکنان، آموزش مؤثر و دادن اطلاعات فنی و تخصصی در ارتباط با واحدهایشان امکانات فراهم کند.

توانمندسازی اثرات مثبتی بر نگرش و رفتار كاركنان ازجمله تغيير در نگرش كاركنان (منجر به افزايش رضايت شغلی، كاهش استرس، تقليل ابهام)، استقلال در كار، قدرت و آزادی در تصمیم‌گیری دارد. از اثرات رفتاری آن می‌توان به افزايش اعتمادبه‌نفس كاركنان، افزايش قدرت انطباق، تسريع در پاسخگويی به مشتريان نام برد.

بررسی کشورهای موفق

نیوزیلند در صدر جدول است. یکی از دلایل آن این است که اگر کسی بخواهد کسب و کار جدیدی راشروع کند ظرف چند ساعت می تواندکار خود را به صورت آنلاین به ثبت برساند. یعنی مراجعه حضوری به ادارات وجود ندارد، یعنی نیازی نیست تا کسی را ملاقات کنند، پس فساد اداری از بین می رود. این کشور در بحث قوانین مالیاتی نیز بسیار خوب عمل کرده است و گرفتن مالیات از کسانی که تازه کار را شروع کرده اند حمایت شده و نرخ مالیات برای آن ها بسیار پایین در نظر گرفته شده و اگر به هر دلیلی برای هر کارفرمایی مشکلی پیش بیاید و آن کارفرما دچار خسارت شود به آن کمک می‌کنند و تا آن جایی که ممکن باشد برای جبران راه کارهایی ایجاد می کنند تادچار ورشکستگی نشود.

سنگاپور به عنوان یکی از موفق ترین کشورها که در این زمینه توانسته است خوب عمل کند بعد از نیوزیلند در رتبه دوم قرار گرفته است. محیط کاری دوستانه و امن یکی از مهم ترین ویژگی های این کشور است که می تواند یک الگوی خوب برای تمامی کشورها باشد. یعنی اگر دراین کشور دو شرکت با هم به مشکل بر بخورند و این مشکل را به مراجع قضایی انتقال دهند به طور متوسط ۱۵۰روز طول می کشدتا مشکلشان حل شود. این یکی از کوتاه ترین زمان هاست. محیط کاری در سنگاپور کاملا آزاداست و یکی از کشورهایی است که طبق آمار کم ترین فساد را دارد. همچنین در کشور سنگاپور قیمت ها دارای ثبات نسبی هستند. مجوز ساخت در کشور سنگاپور به صورت مکانیزه و آنلاین است.

دانمارک مقام سوم این جدول را بدست آورده، در سال ۲۰۱۵دانمارک به عنوان بهترین کشور برای کسب و کار معرفی شده است. در سال ۲۰۱۶ این کشور به عنوان شادترین کشور دنیا معرفی شد. یکی از دلایل این که دانمارک توانسته است در صدر جدول قرار بگیرد در بحث دیجیتالی شدن کسب و کارها موفق عمل کرده است. و با توجه به این که در بحث فناوری اطلاعات در کشور خوب عمل شده است کسب و کارها در این زمینه موفق عمل کرده اند.

هنگ کنگ مقام چهارم را داراست. یکی از گران ترین کشور های دنیاست و این به دلیل محدودیت هایی است که در منابع دارد. و منابع اولیه و یا حتی مواد غذایی خود را وارد می کند. هزینه های زندگی در هنگ کنگ بسیار بالاست اما به دلیل اهمیتی که در کسب و کار قائل است، حمایت ویژه‌ای از سرمایه گذاران انجام می دهند. سرمایه گذاران با حداقل هزینه شروع کسب و کار خود را انجام می دهند و در بحث جذب گردشگری و توریست حمایت های خوبی از آن ها می شود. با توجه به این که کشور چین با جمعیت بالا نزدیک ترین کشور به هنگ کنگ است ، بازار بسیار خوبی محسوب می‌شود که گردشگران چینی و همچنین سرمایه-گذاران چینی به این کشور مراجعه کنند. ایجاد بورس مستقل از چین بازار سرمایه خوبی را برای این کشور فراهم کرده است.

کره جنوبی با کسب مقام پنجم در جدول، یکی از پیشرفته ترین کشورهای جنوب شرقی آسیا به شمار می رود و زمانی بجز داشتن نیروی کار فراوان آیتم برجسته ای برای صنعتی شدن نداشته است. ولی با اصلاحاتی که در این کشور انجام شد و در بحث حمایت از تولید کننده، بانکداری، حمل و نقل و ساخت و سازها قوانین دست و پا گیر را اصلاح کردند. با فناوری های پیشرفته، سرعت اینترنت بالا، دسترسی مردم به اطلاعات، سیستم اداری هوشمند باعث شد تا فساد اداری در این کشور به حداقل برسد.

آمریکا یکی از بزرگ‌ترین کشورهایی است که از کارآفرینان به خوبی حمایت می کند. قانون کارآفرینی بین المللی پیشنهادی بود که توسط خدمات شهروندی و مهاجر کشور آمریکا ارائه شد تا کارآفرینان خارجی را به سمت خود جذب کنند. این کشور بیش تر از مخترعین، کارآفرینان و یا سرمایه گذاران استفاده می کند و آن ها را به سمت کشور خود جذب می کند. آمریکا علاوه بر این که تعرفه سنگینی را برای واردات اعمال می کند سیاست های خوبی را نیز برای حمایت از تولیدات کشور خود اجرا کرده است. اعمال سیاست های تجاری مناسب، دادن یارانه به صنایع، سیاست‌های مالیاتی خوبی که به نفع تولیدکنندگان وضع می شود، نجات شرکت های بزرگ از ورشکستگی، هدایت پول و اعتبار به سمت کسب و کارها و طرح های بزرگ، خریدهای دولتی، حمایت های صادراتی و همچنین نوسازی بافت شهری آمریکا و از همه مهم تر حمایت از کسب و کارهای کوچک که همه کارهایی هستند که آمریکا برای حمایت از تولیدات داخلی خود در این کشور انجام می دهد.

چین در رتبه بندی سهولت انجام کسب و کار از رتبه مناسبی برخوردار نیست اما به عنوان اقتصاد بزرگی که خیلی زود پله های ترقی را طی کرد و به سمت توسعه اقتصادی رفت به آن می پردازیم. اصلاح اقتصادی در چین از سال ۱۹۷۸شروع شد و باعث شد این کشور روز به روز به سمت توسعه اقتصادی برود و این موفقیت یکی از موفقیت های بزرگ بعد از جنگ جهانی دوم به شمار می رود. بعد از این که چینی ها به سازمان تجارت جهانی ملحق شدند، فشارهای زیادی به این کشور وارد شد. یکی از آن ها کاهش عوارض گمرک بود که برای دولت چین سنگین بود. علاوه بر آن شرکت هایی که در صنعت فناوری اطلاعات بودند، مالیات پرداخت نمی کردند و این فشار مضاعفی بود که به این کشور وارد می شد. مدیران چین فهمیدند که برای این که در بازار رقابت جهانی بتوانند موفق باشند باید هم زمان که مهارت های خود را بالا می برند و دانش فنی خود را افزایش می دهند، باید فرهنگ کارآفرینی را نیز در کشور خود رواج دهند. چین برای توسعه کسب و کارها سعی کرد هزینه های راه اندازی کسب و کار را به حداقل برساند و سخت گیری های بی موردی را که برای شروع یک کسب و کار وجود دارد از پیش پای کارآفرینان برداشت . البته موفقیت چین را می‌توان فرهنگ سخت کار کردن نیز دانست.

توانمندی شرکت های کوچک و متوسط، تضمین کننده سلامت اقتصادی کشور می باشد و مانند محافظ در برابر شوک های اقتصادی به خصوص در کشورهای در حال توسعه عمل می کند.
توانمندسازی کسب و کارهای کوچک و متوسط اشاره به توانایی بقا، رشد و مشارکت در ایجاد اشتغال و کاهش چالش های اینگونه کسب و کارها دارد. هدف از توانمندسازی شرکت های کوچک و متوسط، جلوگیری از اهداف و رقابت های ناسالم میان شرکت های کوچک و متوسط است. همچنین می توان انتظار داشت که با توانمندسازی، رابطه خوبی بین شرکت های کوچک و متوسط ایجاد شود.
توانمندسازی شرکت های کوچک و متوسط از طریق زیر انجام شود:

الف) احیا و تقویت
جایگاه شرکت های کوچک و متوسط در سیستم اقتصادی ملی

ب) احیا و تقویت
شرکت های کوچک و متوسط با بهبود دسترسی آن ها به سرمایه، فناوری، اطلاعات و بازارها و همچنین بهبود اوضاع تجاری

ج) بهینه سازی استفاده از منابع و توسعه 
د) توسعه قدرت منابع محلی