از استقبال خوب شما بسیار سپاسگزاریم

فضای مناسب برای کسب وکار یکی از عوامل مهم در رشد و توسعه اقتصادی و سرمایه گذاری داخلی و بین المللی محسوب میشود که نیازمند توجه همه جانبه می باشد. لذا در این آموزش که خلاصه ای از مقاله تحلیلی بر شاخص های فضای کسب وکار در ایران نوشته نگار ارمغان و نگین فلاح حقیقتی است، سعی شده است که تحلیل مناسبی از وضعیت شاخص های ایران از منظر کسب وکار نمایش داده شود.
فضای کسبوکار یکی از شاخص های کلان اقتصادی است که در برنامه های توسعه کشور در دو ماده قانونی، به بهبود آن پرداخته شده است:
1 .ماده 37: این قانون که دولت را برای ایجاد فضا و بسترهای مناسب و همچنین بهره وری نیروی کار به اقدام هایی موظف کرده است؛
2 .ماده4: هدف آن بهبود فضای کسکب وکار در کشور و زمینه سازی توسعه اقتصادی و تعامل با جهان بیان شده است.
ایجاد فضای مناسب کسب وکار در کشور یکی از عوامل مهم در ایجاد اشتغال، رشد سرمایه گذاری، رونق و رشد اقتصادی و در نهایت افزایش رفاه مردم محسوب میشود، که لازمه به وجود آمدن آن، گسترش فعالیت های اقتصادی، وجود ثبات، امنیت سیاسی و امنیت اقتصادی در کشور است. ایجاد شرایط لازم برای سرمایه گذاری داخلی، گامی برای استفاده از ظرفیت های موجود است و سرمایه گذاری خارجی، راهی برای ورود به فناوری های جدید و دستاوردهای نوین سایر کشورهاست. به منظور جذب و گسترش سرمایه گذاری داخلی و خارجی، کاهش ریسک سرمایه گذاری از طریق فراهم کردن امنیت اقتصادی و اجتماعی ضروری است.
گروه بانک جهانی انجام کسب وکار ، یازده شاخص را برای انجام کسب وکار تعریف کرده است که عبارتند از:
1 .شروع کسب وکار؛
2 .اخذ مجوزهای ساخت؛
3 .کسب انشعاب برق؛
4 .ثبت مالکیت؛
5 .اخذ وام و اعتبار؛
6 .حمایت از سرمایه گذاران کوچک؛
7 .پرداخت مالیات؛
8 .تجارت فرامرزی؛
9 .اجرای قراردادها؛
10 .حل وفصل ناتوانی در پرداخت دیون؛
11 .قوانین بازار کار.
بانک جهانی یکی از دلایل سرمایه گذاری مستقیم خارجی در یک کشور را، محیط کسب وکار قابل پیش بینی تعریف میکند. برای اینکه یک بنگاه سرمایه گذاری مستقیم خارجی انجام دهد لازم است شروط زیر محقق شوند:
- بنگاه باید در مالکیت دارایی های غیر مشهود، از مزیت نسبی نسبت به سایر بنگاه های کشور میزبان برخوردار باشد؛
- استفاده از عوامل تولید در کشور میزبان برای بنگاه باصرفه باشد (مزیت مکانی)؛
- استفاده از این مزایا برای بنگاه بسیار سودآورتر از فروش و یا اجاره آن ها به دیگر بنگاه های مستقل باشد.
تحلیل کسب و کار به صورتهای مختلف انجام میپذیرد که در زیر به عمدهترین انواع آن اشاره میشود:
تحلیل اعتبار
تحلیل اعتبار عبارت است از ارزیابی شایستگی اعتباری یک بنگاه اقتصادی، یا به بیان دیگر توانایی بنگاه در ادای تعهداتش.
بنابراین، تحلیل اعتبار عمدتا بر مساله ریسک و نه بر سوددهی بنگاه تاکید دارد. تغییرات سود به ویژه حساسیت سود در مقابل کسادی کسب و کار، مهمتر از سطح سود شرکت است. سطح سود فقط تا آن حد مهم است که منعکسکننده حاشیه امنیت توانایی بنگاه برای ادای تعهداتش است.
تاکید تحلیل اعتبار متوجه ریسک تنزل عملکرد و نه توانایی افزایش عملکرد بنگاه است. به این ترتیب، ریسک اعتبار شامل تحلیل نقدینگی و تحلیل توانایی پرداخت بدهیها میشود. قابلیت فراهم آوری نقدینگی عبارت است از توانایی یک بنگاه برای تهیه پول نقد در کوتاهمدت به منظور ایفای تعهدات. نقدینگی بنگاه بستگی به گردش وجوه نقد و ترکیب داراییهای جاری و بدهیهای جاری آن دارد. توانایی پرداخت بدهیها نیز عبارت از قابلیت و توانایی بلندمدت بنگاه در ایفای تعهدات بلندمدت است، این امر به سوددهی بلندمدت و ساختار سرمایه (ساختار تامین مالی) بنگاه بستگی پیدا میکند. ابزار تحلیل اعتبار و معیارهای ارزیابی آن، متناسب با طول مدت، نوع و مورد استفاده وام تغییر میکند. در مورد اعتبارات کوتاهمدت، وامدهندگان به شرایط مالی فعلی، گردش وجوه نقد و نقدشوندگی داراییهای جاری توجه میکنند و در مورد اعتبارات بلندمدت و ارزشگذاری اوراق قرضه، وام دهندگان خواستار اطلاعات بیشتر و تحلیلهای آیندهنگر هستند. تحلیل اعتبار بلندمدت شامل پیشبینی گردش وجوه نقد و ارزیابی بلندمدت سوددهی (یا قدرت کسب سود پایدار) است.
تحلیل سهام
تامین مالی با انتشار سهام را سرمایه سهمی نیز مینامند. سرمایه سهمی در واقع پشتوانه یا محافظی برای سایر انواع تامین مالی که بر آن ارجحیت دارند، به شمار میآید. این امر بدان مفهوم است که سرمایهگذاران در سهام فقط پس از تادیه کلیه مطالبات سایر طلبکاران (از جمله پرداخت بهره و سود سهام ممتاز) نسبت به داراییهای شرکت محق، خواهند بود.
به این ترتیب، سرمایهگذاران در سهام نخستین کسانی هستند که به هنگام ورشکستگی بنگاه متحمل زیان میشوند، هرچند که مقدار زیانشان به میزان سرمایهگذاریشان محدود میشود. از طرف دیگر، وقتی کسب و کار بنگاه رونق میگیرد، سرمایهگذاران در سهام در کلیه موفقیتهای به دست آمده سهیم خواهند بود. به این ترتیب، برخلاف تحلیل اعتبار، در تحلیل سهام باید هم ریسک تنزل و هم امکان ترقی بالقوه قیمت سهام، مورد ارزیابی قرار گیرد.سرمایهگذاران در سهام معمولا از تحلیلهای فنی و تحلیلهای اساسی و یا ترکیبی از این دو استفاده میکنند. تحلیلهای فنی یا نموداری در پی یافتن الگوی تاریخی قیمت یک سهم هستند تا از آن طریق، تغییرات آتی قیمت سهام را پیشبینی کنند. تحلیلهای اساسی که رواج بیشتری دارند عبارت از تعیین ارزش یک بنگاه از طریق تحلیل و تفسیر عوامل اصلی اقتصاد، صنعت و بنگاه است. از جمله بخشهای عمده تحلیل اساسی عبارت از ارزیابی موقعیت مالی و عملکرد بنگاه است.یکی از اهداف عمده تحلیل اساسی نیز تعیین ارزش ذاتی یا ارزش اساسی است. ارزش ذاتی یک ارزش یک بنگاه (یا یک سهم) از سوی تحلیل اساسی و بدون رجوع به ارزش بازار تعیین میشود. استراتژی سرمایهگذاران در قبال تحلیل اساسی از این قرار است:
وقتی ارزش ذاتی یک سهم از ارزش بازار آن سهم بالاتر میرود، اقدام به خرید میکنند و در مقابل وقتی ارزش بازار یک سهم از ارزش ذاتی آن بیشتر میشود، اقدام به فروش میکنند.برای تعیین ارزش ذاتی بنگاه، تحلیلگر باید سود یا گردش وجوه نقد بنگاه را پیشبینی کند و ریسکهای بنگاه را مشخص سازد. وقتی سوددهی آتی و ریسکهای بنگاه برآورد شدند، تحلیلگر با استفاده از یک مدل ارزشگذاری، این اطلاعات را تبدیل به معیاری برای سنجش ارزش ذاتی میکند.