از استقبال خوب شما بسیار سپاسگزاریم

در سال ۲۰۰۵ کتابی بانام استراتژی آبی منتشر شد. در این کتاب بهصورت مفصل توضیح داده شد که کسب و کارها برای موفقیت باید از استراتژی اقیانوس آبی استفاده کنند. میلیونها نسخه از این کتاب به فروش رسید و البته در ایران هم طرفداران بسیاری دارد و کمک بسیاری هم به رشد کسبوکارهای جدید داشته است.
در حالت کلی تمامی کسب و کارهای دنیا در یک اقیانوس قرار دارند. کسب و کارهایی که نمونه مشابه آن ها زیاد است یا به عبارتی رقبای زیادی دارند در دسته اقیانوس قرمز قرار میگیرند و کسب و کارهای که نمونه مشابه کمتری دارند و رقبایشان کم است و حتی در مواردی رقیبی ندارند در دسته اقیانوس آبی قرار میگیرند.
اقیانوس آبی:
اقیانوس آبی، در طرفی از اقیانوس، آرام، صاف، دارای طعمههای فراوان و رقابت اندک و یا حتی بدون رقابت است. این جایی است که هر کسی دوست دارد در آن باشد و شما هم میتوانید یک اقیانوس آبی برای خود داشته باشید. استراتژی اقیانوس آبی به سیاست بازاریابی غیر قابل رقابت اشاره دارد که بیشتر از رقابت سربهسر، بر نو آوری در اختراع مجدد تجارت تمرکز دارد. دبلیو چان کیم و رنه موبرگن با هم استراتژی اقیانوس آبی را در سال 2005 معرفی کردند. این استراتژی یک فرآیند هم زمان و چند مجهولی برای باز کردن یک بازار کسبوکار جدید و ایجاد تقاضای جدید است؛ بنابراین، رقابت جایی در این استراتژی ندارد. نمونههای مختلفی از استراتژی اقیانوس آبی در سراسر جهان وجود دارد. بسیاری از صنایع برای کسب منافع بیشتر، آن را پذیرفتهاند، برندهایی مانند Canon، iTunes، Cemex، Philips، NetJets، Curves، JCDecaux، Quicken، Polo Ralph Lauren و غیره. اما، iTunes با شروع کسبوکار خود یک مشکل بزرگ صنعت موسیقی را برطرف کرد. قبل از راهاندازی iTunes، مردم یک آهنگ را بهطور غیر قانونی از بستر اینترنت دانلود میکردند. استراتژی اقیانوس آبی ITunes راهی جدید برای فروش موسیقی به صورت قانونی ایجاد کرد، جایی که مشتریان و هنرمندان از مزایای متقابل بهره مند میشوند. آنها موفق شدند دسته جدیدی از فروش موسیقی را از طریق پلتفرمهای دیجیتال موسیقی برای شنوندگان ایجاد کنند. هنوز هم iTunes بر بازار پلتفرمهای موسیقی تسلط دارد. تغییر سازمانی نتفلیکس نیز مناسبترین نمونه استراتژی اقیانوس آبی است. شرکتهایی مانند Netflix، Canon و iTunes از استراتژی اقیانوس آبی برای رسیدن به هدف رقابتی پیروی میکنند.
زمانی که رقیبی وجود نداشته باشد یا حداقل رقیب موفقی نداشته باشید پس احتمالا اینکه چطور ایده خود را پیاد سازی کنید و از آن درآمد زایی داشته باشید برای شما مشکل خواهد بود چرا که علاوه بر ایجاد یک کسب و کار جدید شما در حال ایجاد یک شاخه جدید در بازار نیز هستید و باید ضمن جذب مخاطبانی که بازار جدید مقداری برایشان نا آشناست روی روش های کسب درآمد و اعتماد سازی تمرکز زیادی داشته باشید. کسب و کار های اقیانوس آبی معمولا در ابتدای راه با مشکلات قوانینی کشور ها به خصوص ایران دست و پنجه نرم میکنند و رسیدن به یک مدل مناسب برای هم درآمد زایی و هم ارائه خدمات مناسب به کاربران برایشان بسیار دشوار است. عموما کسب و کار های بلو اوشن نیاز زیادی به سرمایه اولیه و یا شتاب دهنده و سرمایه گذار دارند.
در اقیانوس آبی، هدف شما این نیست که بهتر از رقبا یا بهترین صنعت خود باشید. در عوض، هدف شما این است که مرزهای صنعت را دوباره ترسیم کنید و در فضای جدید فعالیت کنید و رقابت را غیرممکن نمایید. تمایز و هزینه کم می تواند همزمان با هم اتفاق بیفتد. استراتژی اقیانوس آبی استدلال می کند که مصرف کنندگان مجبور نیستند بین ارزش و قیمت مناسب یکی را انتخاب کنند. چرا که فقط صنعت و کسب و کار شما پیش روی آن هاست.
اگر شرکتی بتواند آنچه مصرف کنندگان اکنون برای آن حاضر به هزینه کردن هستند را شناسایی کند و سپس در مورد چگونگی تأمین آن برنامه ای آماده کند، تمایز زیاد و هزینه پایین می تواند به راحتی به دست آید. این را به اصطلاح “نوآوری در ارزش” می نامند.
اقیانوس قرمز:
امروزه اکثر صنایع در آن قرار دارند. یک بازار مشخص، رقبای مشخص و یک روش معمول برای اداره کسب و کار در هر صنعت مشخص. پژوهشگران به آن اقیانوس قرمز می گویند، زیرا مشابه یک اقیانوس پر از کوسه که در آن کوسه ها برای بدست آوردن یک طعمه با هم می جنگند. استراتژی اقیانوس قرمز به استراتژی سنتی بازاریابی برای رقابت با رقبا اشاره دارد. این استراتژی نشان میدهد که بسیاری از شرکتها برای دستیابی به یک مزیت رقابتی در بازار موجود با یکدیگر رقابت میکنند. شرکتها برای شکست دادن مخالفان خود در بازار موجود به رقابت میپردازند. استراتژی اقیانوس قرمز در تلاش است تا شرکت را تحت تأثیر قرار دهد و خدمات مشتری بهتری به خریداران ارائه دهد. این کار بیشتر به جای جذب مشتری جدید، روی مشتریان و خریداران موجود تمرکز دارد؛ بنابراین، آنها برای جذب مشتری جدید، تنها محصولات و خدمات را بهبود میدهند. راه اندازی کسب و کار اقیانوس قرمز بسیار آسان است چرا که میتوانید به راحتی مدل درآمدی و روش کاری رقیب های خودتان رو پیش بگیرید و فقط در مواردی خودتان رو متمایز کنید. در این مثال میشود از کافی شاپ های موجود در سطح شهر نام برد که همگی نوع درآمد و نوع محصولشون دقیقا یکسان هست و تنها تفاوت در دکوراسیون و مقداری کیفیت ارائه سرویس هایشان است. در استراتژی اقیانوس قرمز ریسک کسب و کارتان را میتوانید به مقدار زیادی کاهش دهید و با خیال راحت از مدل های موجود در اقیانوس نسخه برداری کنید.
به عنوان مثال، شرکتهای هواپیمایی رایانیر و ایرآسیا برای غلبه بر رقبای خود از استراتژی اقیانوس قرمز پیروی میکنند. ایرآسیا یک شرکت هواپیمایی مشهور در مالزی است. این شرکت همیشه سعی میکند با سایر شرکتهای هواپیمایی مالزی، از قبیل Firefly، Malindo و Malaysia Airlines رقابت کند تا به مزیت رقابتی دست یابد. ایر آسیا برای غلبه بر رقبا قیمتهای پایینی در پروازهای داخلی و خارجی خود تعیین میکند. از طرف دیگر، هواپیمایی مالزی نیز قیمت خود را برای غلبه بر ایر آسیا کاهش میدهد؛ بنابراین، آنها در یک بازار با یکدیگر میجنگند. این یک مثال واقعی از استراتژی اقیانوس قرمز است. فرض کنید ما این شرکتهای غول پیکر را به کوسه و بازار را به اقیانوس تشبیه کنیم؛ بنابراین، تصور کنید که اگر همه این کوسهها با یکدیگر بجنگند چه اتفاقی میافتد. اقیانوس به دلیل جنگ شدید کوسهها خونین میشود.
اقیانوس آبی یا قرمز؟ انتخاب شما چیست؟
این انتخاب کاملا سلیقه شماست؛ با این حال بد نیست کمی شرایط هر یک از اقیانوسهای موجود را بدانید تا تصمیم منطقیتری بگیرید.
1- مشتریان حضور فعال دارند یا نه؟
در اقیانوس قرمز، حتی اگر تعداد مشتریان مایل به کسب و کار شما اندک باشد، بسیار مستعد خرید هستند. این در حالی است که مشتریان در اقیانوس آبی شاید اصلا ندانند که بیزینسی با خدمات شما وجود دارد. این یعنی یک مرحله آگاه سازی در اقیانوس آبی نسبت به قرمز افزوده میشود. اما خب، باز هم فضای رقابتی بسیار کمتنشتر از فضای اقیانوس قرمز است.
2- این ماهی مال من است!
رقابت شدید در بازارهای اشباع شده سبب میشود اگر یکی از کسب و کارها مشتریاش را از دست بدهد، بیزینس بعدی که موفق به جذب آن شود، او را مادامی که راضی نگه دارد، برای خود میداند. اما در اقیانوس آبی، شما یا اصلا رقیب ندارید که ماهی رها شده شما را بگیرد، یا اگر داشته باشید، به قدر بودن شما نیست که بتواند ماهی شما را بگیرد. به بیان دیگر، این ماهی مال شماست، حتی اگر رها شد، چندی بعد مجدد صیدش میکنید.
3- با چه کسی رقابت کنم تا رشد داشته باشم؟
حضور در اقیانوس آبی یعنی شروع بیزینس با قدرت اما چون رقیب جدی ندارید، شاید در نوآوری و ایجاد خلاقیت دچار مشکل شوید. در مقابل اقیانوس قرمز یک فضای کاملا پرتکاپو است. کوچکترین نوآوری یکی از رقبا، به شما این حس را القا میکند که “زود باش،؛ چیزی رو کن که هیچکس نداره!” این یعنی خلاقیت محض، رشد سرعتی و در نهایت رقابت فعال.
4- تقاضا با عرضه باید همخوانی داشته باشد!
در بازار آبی و بیرقیب، به میزان تقاضا عرضه خواهید داشت. اما در بازار قرمز، ممکن است تقاضا خیلی کمتر یا خیلی بیشتر از عرضه شما باشد. این مساله تماما بستگی به میزان موفقیت شما در جذب مشتریان خواهد داشت. یعنی ممکن است در یک دوره، عرضه و تقاضا کاملا همخوانی داشته باشد، اما در دورهای دیگر یکی از رقیبان مشتریانش را از دست بدهد و عرضه شما کفاف تقاضای مشتریان جدید را نداشته باشد.
تشخیص تفاوت بین اقیانوس قرمز و آبی
هنگامی که شما برنامه ریزی استراتژیک خود را شروع می کنید، تشخیص تفاوت بین اقیانوس قرمز و آبی ممکن است به آسانی آنچه رنگ ها نشان می دهد نباشد. با شناسایی آنچه بازار هدف شما در حال حاضر نیاز دارد و در دسترس او نیست شروع کنید. سپس ببینید که سازمان به چه خوبی در آن بازار کار می کند و چگونه می توان دارای تمایز شد (براساس قیمت یا مخاطب)