این حق شما است که بدانید

زمان مطالعه: 5 دقیقه
21 مهر 1401

هر کسب و کار یا طرح استارتاپی برای موفقیت نیازمند ارزیابی مستمر است. به طور کلی، ارزیابی کسب و کار با استفاده از شاخص (اندیکاتور) های تخصصی در حوزه مالی، فنی، عملکرد و زمان انجام می گردد. آگاهی از واقعیت موجود در پشت پرده هر کسب و کار که گاهی کارآفرینان کاملا از آن بی خبر هستند، یک امر ضروری است. هر کار آفرین یا بنیانگذار استارتاپ می بایست در مراحل مختلف توسعه، نسبت به ارزیابی کسب و کار اقدام و در طول دوران بهره برداری با توجه به نتایج و شاخص های گزارش ارزیابی، عملکرد خود را بهبود ببخشد.

یکی از دارایی های مورد نیاز شرکت، برای خلق ارزش و دستیابی به موقعیت مناسب، پول است. فعالیت هایی که یک شرکت برای خلق و ارائه ارزش انجام می دهد باید از جایی تأمین مالی شده و به نوعی سرمایه گذار داشته باشند، سرمایه گذار نیز می بایست از نتیجه بخش بودن سرمایه گذاری اطمینان حاصل نماید. برای تعیین اثربخشی سرمایه گذاری می بایست ارزش اولیه آن فعالیت یا دارایی را مشخص نمود. بنابراین همانند یک خریدار بالقوه سهام که پیش از خرید سهام، آن ها را مورد ارزیابی قرار می دهد؛ یک شرکت به منظور تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری یا عدم سرمایه گذاری در تعدادی پروژه بالقوه، ابتدا آن ها را ارزش گذاری می کند.

ارزش گذاری کسب و کار معمولا زمانی صورت می گیرد که یک شرکت به دنبال فروش کل یا بخشی از عملیات ها باشد یا به دنبال ادغام با یک شرکت دیگر یا بدست آوردن آن باشد. ارزش گذاری یک کسب و کار عبارت از فرآیند مربوط به تعیین ارزش فعلی یک کسب و کار، استفاده از ابزارهای هدفمند و ارزیابی تمامی جنبه های یک کسب و کار می باشد.

ارزش گذاری یک کسب و کار می تواند شامل تحلیل مدیریت شرکت، ساختار سرمایه ای آن، چشم اندازهای درآمدی آینده آن یا ارزش بازاری سرمایه های آن می باشد. ابزارهای مورد استفاده در ارزیابی می تواند مابین ارزیاب کننده ها، کسب و کارها و صنایع مختلف متفاوت باشد. رهیافت های رایجی که برای ارزش گذاری کسب و کار مورد استفاده قرار می گیرند شامل بررسی وضعیت های مالی، مدل های نرخ تنزیل جریان پولی و مقایسه با شرکت های مشابه می باشد.

ارزش گذاری همچنین نقش مهمی در گزارش مالیاتی دارد. معمولا شرکت های بر مبنای ارزش بازاری ارزش گذاری می شوند. برخی از مواردی که با مالیات هم مرتبط هستند (همانند فروش، خرید یا هدیه دادن سهام یک شرکت) بر اساس این ارزش گذاری میزان مالیاتشان مشخص می شود.

تخمین ارزش واقعی یک کسب و کار هم هنر و هم علم می باشد؛ یک سری مدل های مشخص شده ای وجود دارند که می توانند مورد استفاده قرار بگیرند، ولی انتخاب کردن یک مورد مناسب و ورودی های صحیح می تواند یک مورد شخصی باشد که بستگی به سلیقه افراد دارد.

در ایالات متحده، عنوان Accredited in Business Valuation (ABV) یک عنوان حرفه ای و تخصصی است و به حسابدارانی همانند CPA داده می شود که در محاسبه ارزش کسب و کارها تخصص دارند. گواهی نامه ABV با موسسه آمریکایی حسابداران عمومی مجاز یا AICPA (the American Institute of Certificate Accountants) اشتباه گرفته می شود، در حالیکه باید برای کامل کردن یک فرآیند کاربردی، آزمون دادن، برآورد کردن حداقل ملزومات آموزشی و تجربه کسب و کار و پراخت هزینه گواهی نامه (در سال 2018 هزینه سالیانه مجوز ABV برابر با 380 دلار بود) داوطلب شود تا مدارک مورد نیاز را کسب کند.

همچنین دارندگان گواهی نامه هم باید حداقل استاندارندهای مربوط به تجربه کاری و یادگیری مداوم را رعایت کنند تا مجوز ABV آنها اعتبار داشته باشد. دارندگان این مجوز می توانند با نام خودشان از مجوز ABV استفاده کنند و فرصت های شغلی و اعتبار حرفه ای بالاتری را بدست آورند. در کانادا Chartered Business Valuator (CBV) یک مجوز حرفه ای برای متخصصان ارزیابی کسب و کار می باشد. این مجوز از طریق موسسه کانایی ارزیاب های کسب و کار مجاز ارائه می شود. سایر کشورها هم با توجه به فضای کسب و کاری که دارند، متخصصان ارزیابی و ارزش گذاری را به دارا بودن یک سری گواهی نامه های داخلی و بعضا گواهی نامه های خارجی ملزم کرده اند.

ارزش گذاری شرکت با استفاده از قیمت سهام

زمانی که یک شرکت به صورت عمومی معامله می شود، به راحتی و با استفاده از قیمت سهام می توان ارزش بازاری آن را برآورد کرد. فرض کنید که 500000 سهم یک شرکت به صورت عمومی مبادله شود و ارزش هر سهم در حال حاضر برابر با 20 دلار باشد. در این قیمت ارزش کل شرکت برابر با 10 میلیون دلار خواهد بود.

این روش ساده ترین روش برای مشخص کردن ارزش شرکت است، ولی بهترین روش موجود نیست. قیمت سهم مبتنی بر ارزش درک شده از شرکت است و نشان دهنده ارزش واقعی شرکت نمی‌باشد. جنبه ذهنی قیمت سهام یکی از دلایل نوسان آن است. استفاده صرف از قیمت سهام برای ارزش گذاری ریسک زیادی دارد، چرا که:

ریسک های استفاده از قیمت سهام در ارزش گذاری

  • ممکن است سرمایه گذاران ارزش سهم را بر مبنای موفقیت یک محصول در حال ساخت جدید برآورد کنند. زمانی که یک محصول شروع به کار می کند، ممکن است قیمت ثابتی داشته باشد یا ارزش سهام کاهش یابد.
  • سرمایه گذارانی که می‌خواهند سهام یک شرکت را خریداری کنند، ممکن است ارزش گذاری موثقی از آن کسب و کار نداشته باشند.
  • ممکن است سرمایه گذاران رشدی را در آینده پیشبینی کنند که هیچ وقت اتفاق نیفتد.
  • ممکن است سرمایه گذاران این فرض را داشته باشند که به دلیل رشد شرکت در یک سال اخیر، همین رشد در سال آینده هم وجود خواهد داشت. هیچ لزومی برای مصداق داشتن این پیشبینی در همه موارد وجود ندارد.
  • ممکن است قیمت سهام در واکنش به خبرهای بدی تغییر پیدا کند و نشان دهنده ارزش واقعی شرکت نباشد.
  • در صورتی که یک شرکت به صورت سنگین مورد معامله قرار نگیرد، قیمت سهام معنادار نخواهد بود.

البته در صورتی که شرکت شما به صورت عمومی مورد معامله قرار نگیرد (شرایطی که اکثر کسب و کارهای کوچک دارند)، برای تخمین ارزش شرکت به یک روش متفاوت نیاز خواهید داشت و این روش یک تخمین نادرست به شما خواهد داد.

ارزش گذاری یک شرکت با استفاده از comps

فرمول دیگری که برای تعیین کردن یک قیمت وجود دارد، عبارت از مقایسه کردن شرکت با یک شرکت مشابه است. برای مثال در صورتی که بخواهید کسب و کار خودتان را بفروش برسانید، می‌توانید شرکت خودتان را با شرکت‌هایی مقایسه کنید که در منطقه جغرافیایی شما هستند و در یک صنعت مشابه فعالیت می‌کنند.

یکی از روشهای مناسب برای بدست آوردن comps عبارت از پیدا کردن کسب و کارهای اخیرا فروش رفته و مشخص کردن قیمت فروش است. یک روش دیگر عبارت از انتخاب کردن یک شاخص همانند نسبت قیمت / درآمدها است که در صورت در دسترس بودن اطلاعات کافی می‌توان از آن استفاده کرد.

استفاده از این روش یک سری محدودیت هایی دارد که برخی از آنها عبارتند از:

  • این امکان وجود دارد که نتوانید فروش‌های قابل قیاس را پیدا کنید.
  • در صورتی که اطلاعات مربوط به فروش به روز نباشد، نشان دهنده ارزش بازاری فعلی نخواهد بود.
  • شرکتهای محدودی وجود دارند که با هم مشابه هستند. نحوه تعدیل کردن فرمول به منظور نشان دادن تفاوت‌های کلیدی (برای مثال ممکن است تجهیزات یک شرکت قدیمی باشد یا کارمندانش آموزش بهتری دیده باشند) به مهارت خاصی نیاز دارد.

ارزش دارایی ها

یک ارزیابی مبتنی بر ارزش دارایی ها عبارت از روشی است که به محاسبات ریاضی پیچیده‌ای نیاز ندارد. در این روش باید ارزش دارایی های خودتان را جمع کنید، بدهی های خودتان را کسر کنید و در نهایت ارزش کل شرکت خودتان را بدست بیاورید. برای این فرمول ارزش گذاری دو رهیافت وجود دارد که عبارتند از:

  • ادامه دادن به فعالیت: در این رهیافت فرض می‌شود که کسب و کار ادامه پیدا کند و شما دارایی‌های اصلی خودتان را نفروشید.
  • تسویه: در این رهیافت ارزش کسب و کار بر مبنای دریافتی شما در صورت تعطیل کردن آن، فروش دارایی‌های خودتان و پرداخت بدهی‌هایتان محاسبه می‌شود. این فرمول، تخمین حد پاینی را از ارزش شرکتتان ارائه می کند، چرا که فروش های تسویه ای معمولا با قیمت بازاری یکسان نیستند.

یکی از نواقص ارزش گذاری شرکت بر مبنای دارایی این است که یک کسب و کار خوب ارزش بیشتری نسبت به ارزش تجهیزات، ملک ها، موجودی انبار و سایر دارایی ها دارد.

هزینه شروع فعالیت

یک فرمول دیگر که برای ارزش گذاری شرکت وجود دارد (هر چند که به صورت گسترده استفاده نمی‌شود)، عبارت از تخمین هزینه شروع همان کسب کار از نقطه صفر است. برای مثال در صورتی که شما یک شرکت تولیدی را بررسی کنید، می‌توانید هزینه خرید تجهیزات، اجاره فضای مورد نیاز، خرید ماشین آلات و استخدام نیروی کار را محاسبه کنید. با استفاده از این روش می‌توانید ارزش شرکت تأسیس شده را تخمین بزنید.

روش نرخ جریان پول تنزیل شده (DCF)

روش DCF یک روش انعطاف پذیر برای تخمین ارزش شرکت است. ارزشگذاری شرکت با استفاده از DCF در مقایسه با روش ارزیابی دارایی به محاسبات عددی پیچیده تری نیاز دارد. با این وجود در نظر گرفتن میزان درآمد آتی شرکت در این روش باعث می‌شود که دید مناسب‌تری در مورد ارزش واقعی شرکت داشته باشیم.

منطق مربوط به مبنا قرار دادن جریان پول نقد برای ارزیابی یک شرکت عبارت از این است که پول آن چیزی است که مالکان می‌خواهند و به آن نیاز دارند. در صورتی که درآمد آتی شرکت شما شگفت‌انگیز باشد، ولی جریان پولی شما منفی باشد، نخواهید توانست بدهی‌های خودتان، اجاره‌ها و حقوق کارکنانتان را پرداخت کنید.

فرمول محاسبه DCF

  1. درآمد آتی خودتان را محاسبه کنید. می‌توانید درآمد خودتان را بر مبنای پیشبینی رشد ساده تخمین بزنید یا عواملی همانند قیمت، حجم، رقابت و مشتری را در آن دخیل کنید. گزینه دوم زمانبرتر و سخت تر است.
  2. هزینه‌ها و دارایی‌های سرمایه‌ای خودتان را مشخص کنید. ترکیب این موارد با درآمد باعث خواهد شد که شما جریان پولی آینده‌تان را مشخص کنید.
  3. ارزش نهایی جریان پولی را مشخص کنید. برای مثال ارزش کل جریان پولی شما بعد از پنج سال چقدر خواهد بود؟
  4. در نهایت به منظور مشخص کردن ارزش واقعی بر مبنای فرمول های استاندارد، از ارزش نهایی استفاده کنید. در صورتی که جریان پولی شرکت منجر به ایجاد ارزش نهایی 17.5 میلیون دلاری شود و این ارزش برای پرداخت بدهی‌های شما کافی نباشد، برای مشخص کردن ارزش پول آینده‌تان در زمان حال باید جریان پولی خودتان را تنزیل کنید. عدد به دست آمده نشانگر ارزش شرکت شما خواهد بود.

مزیت های فرمول DCF:

استفاده از DCF برای ارزش گذاری شرکت دارای مزیت های زیادی است که برخی از آن‌ها عبارتند از:

  • این روش هیچ نیازی به اطلاعات سایر شرکت ها ندارد.
  • می توانید انتظارات و فرضیات خودتان در مورد آینده شرکت را در محاسبات DCF دخیل کنید.
  • بر اساس شرایط مختلفی که ممکن است در آینده پیش بیاید، می‌توانید از سناریوهای مختلفی در DCF استفاده کنید.
  • هرچند که این روش به محاسبات ریاضی پیچیده‌ای نیاز دارد، ولی با استفاده از Excel می‌توانید محاسبات آن را ساده تر کنید.

معایب DCF:

با این وجود ارزش گذاری با استفاده از DCF یک سری معایب هم دارد، که برخی از آن‌ها عبارتند از:

  • شما برای مشخص کردن رشد و جریان پولی آتی از یک سری فرضیات استفاده می کنید. همین مورد باعث وسوسه شدن برای خوشبینی بیش از حد می شود.
  • تغییر دادن فرضیات منجر به تغییر قابل توجه جریانات پولی آینده می‌شود.
  • تخمین ارزش با استفاده ازDCF یک روش پیچیده است و به همین دلیل احتمال خطا یک احتمال بالا است.
  • هرچند که استفاده از اکسل منجر به تسهیل استفاده از روش DCF می‌شود، با این وجود استفاده از اکسل هم به مهارت و تجربه کافی نیاز دارد.

ضریبی از درآمد

درآمد هم مانند جریان پولی یک ابزار سنجش از میزان درآمدی می باشد که یک شرکت می‌تواند ایجاد کند. روش ضریب درآمد از این مورد (درآمد) برای ارزشیابی یک شرکت استفاده می‌کند. در این روش باید درآمد سالیانه فعلی شرکت را حساب کنید، آن را در عددی همانند 0.5 یا 1.3 ضرب کنید و ارزش شرکت را حساب کنید.

تعیین این ضریب در اختیار شما نیست. برای مثال این ضریب در صنعت محصولات خانگی 2.56 و برای صنعت غذا برابر با 1.3 است. استفاده از روش ضریب درآمد برای شرکتی که دارای 360.000 دلاری در هر سال می باشد، در صنعت غذا ارزشی معادل 500.400 و در صنعت محصولات خانگی ارزشی معادل 921.600 را برای شرکت تعیین خواهد کرد.

تحلیل گران کسب و کار به جای اینکه از فرمول ضریب درآمد برای تعیین ارزش شرکت استفاده کنند، از این روش به منظور تعیین یک حد بالا از ارزش شرکت استفاده می‌کنند.

مازاد و بدهی

بعد از تعیین عددی برای ارزش شرکت، شما فقط با این عدد سروکار خواهید داشت. اکثر روش‌ها هیچ اهمیتی نسبت به پول نقد در دسترس و میزان کل بدهی شرکت قائل نیستند. شما قبل از تعیین ارزش یک شرکت باید این موارد را مد نظر قرار دهید.

برای مثال فرض کنید که می‌خواهید شرکت خودتان را بفروشید و روش جریان پول تنزیل شده ارزش خالص شرکت را برابر با 560.000 دلار برآورد کند. با این وجود شما یک وام 200.000 دلاری داشته باشید. در صورتی که بدهی‌ها متعلق به شرکت باشد، خریدار فقط حاضر به پرداخت 360.000 دلار خواهد بود.

در صورتی که پول در دسترس شما بیش از پول مورد نیاز برای مخارج فوری باشد، تمایل خواهید داشت تا قیمت کسب و کار خودتان را بالا ببرید و مازاد پول نقد خودتان را به نحوی نشان دهید. همچنین شما می‌توانید این مازاد پول نقد را به نحوی از شرکت خارج کنید و بقیه موارد را به خریدار انتقال دهید.

استفاده از یک متخصص

در صورتی که به تنهایی اقدام به ارزش گذاری شرکت نکنید، احتمال انجام دادن این کار به صورت بهتر افزایش خواهد یافت. حتی در صورتی که شما دانش مناسبی نسبت به بحث‌های مالی و نرم افزارهای صفحه گسترده (همانند اکسل، اکسس و … ) داشته باشید، باید به این نکته توجه کنید که ارزش گذاری یک مجموعه مهارت تخصصی است. یک ارزیاب حرفه ای نسبت به استفاده از ضرایب مناسب، داده‌های مربوط به شرکت‌های مشابه، شرایط مربوط به بازار و نحوه استفاد از آن‌ها در شرکت‌های منحصر به فرد نسبت به شما تخصص بیشتری دارد.

نکته حائز اهمیت دیگری که وجود دارد عبارت از این است که متخصصان هدفمند هستند. چه در صورتی که شما به دنبال یک استراتژی خروج باشید یا اینکه خودتان را برای خرید یک شرکت مدنظرتان آماده کنید، فقط یک تصور سطحی از این کار خواهید داشت. استفاده از یک متخصص ارزیاب حرفه‌ای باعث خواهد شد که شما از اشتباهات احتمالی دوری کنید.

همچنین یک ارزیابی واقعی منجر به تسریع پروسه می‌شود. یک ارزیابی حرفه ای نسبت به نحوه قیمت گذاری یک شرکت بمنظور فروش مناسب آن در محیط بازار فعلی تسلط بیشتری دارد.

انتخاب فرمول ارزش گذاری شرکت

تغییر دادن فرضیات حتی در حین استفاده از یک فرمول (برای مثال استفاده از روش ارزش گذاری DCF برای یک شرکت) باعث می‌شود که میزان ارزش تخمین زده شده به صورت قابل توجهی تغییر کند. در روشهای ضریبی، تغییر ضریب منجر به بدست آمدن ارزش های متنوعی می‌شود. استفاده از فرمول ارزش گذاری مبتنی بر دارایی باعث می‌شود که ارزش تخمینی نسبت به روش ارزش جریان پولی تغییر کند. همچنین ارزش تخمین زده شده در روش Comps ممکن است بالاتر از ارزش تخمین زده شده در اکسل باشد.